دیارکازرون ؛ مهدسلمان فارسی



بنام خدا
ثمرات علمى و عملى تبیین شخصیت حضرت فاطمه

حضرت آیت الله جوادى آملى: تبیین علمى شخصیت آن حضرت ثمره اعتقادى دارد اما آنچه ما موظفیم بررسى کنیم سیره و سنت آن حضرت است که براى ما ثمره عملى دارد. در عین حال باید گفت که قسمت اول پشتوانه علمى قسمت دوم است.

ادامه مطلب


بنام خدا
عاشورا

ما باید بفهمیم چه بلایی بر سر آن جامعه آمد که حسین بن علی علیه    السّلام، آقازاده ی اول دنیای اسلام و پسر خلیفه ی مسلمین، پسر علی علیه السلام، در همان شهری که پدر بزرگوارش بر مسند خلافت می نشست، سر بریده اش گردانده شد و آب از آب تکان نخورد!       

ادامه مطلب


بنام خدا
دلیران تنگستانی(4)

رئیس علی دلواری فرزند رئیس محمد، کدخدای ده دلوار(1) بود که در سال 1260 شمسی متولد شد. او درعصر مشروطیت جوانی بیست و چهارساله، بلند همت، شجاع، در صدق و وفا بی مانند و در حبّ وطن کم نظیر و در توکل به خدا ضرب المثل بود.

ادامه مطلب


بنام خدا

فضیلت و اعمال مشترکه ماه شعبان

فضیلت ماه شعبان

شعبان ماه بسیار شریفى است و به حضرت سید انبیاء صَلَّى اللهِ عَلِیهِ وَ آله منسوب است و آن حضرت این ماه را روزه مى‌گرفت و به ماه رمضان وصل مى‌کرد و مى‌فرمود شعبان، ماه من است هر که یک روز از ماه مرا روزه بگیرد بهشت برای او واجب می‌شود و از حضرت صادق علیه السلام روایت شده است که چون ماه شعبان فرا می‌رسید امام زین العابدین علیه السلام اصحاب خود را جمع مى‌نمود و مى‌فرمود اى اصحاب من مى‌دانید این چه ماهى است؟

این ماه شعبان است و حضرت رسول صلى الله علیه و آله مى‌فرمود شعبان ماه من است پس در این ماه براى جلب محبت پیغمبر خود و براى تقرّب به سوى پروردگار خود روزه بدارید. به حقّ آن خدایى که جان علىّ بن الحسین به دست قدرت اوست سوگند یاد مى‌کنم که از پدرم حسین بن على علیهماالسلام شنیدم که فرمود شنیدم از امیرالمؤمنین علیه السلام که هر که روزه بگیرد در ماه شعبان براى جلب محبّت پیغمبر خدا و تقرّب به سوى خدا؛ خداوند او را دوست می‌دارد و در روز قیامت کرامت خود را نصیب او می‌گرداند و بهشت را براى او واجب می‌کند.

شیخ از صفوان جمال روایت کرده که گفت :

حضرت صادق علیه السلام به من فرمود کسانى را که در اطراف تو هستند را بر روزه گرفتن در ماه شعبان ترغیب کن. گفتم فدایت شوم مگر در فضیلت آن چیزى هست؟ فرمود: بله همانا که رسول خدا صلى الله علیه و آله هر گاه هلال ماه شعبان را مى‌دید به مُنادیى امر مى‌فرمود که در مدینه ندا مى‌کرد: اى اهل مدینه من رسولم از جانب رسول خدا صلى الله علیه و آله به سوى شما.

ایشان مى‌فرماید آگاه باشید همانا شعبان ماه من است پس خدا رحمت کند کسى را که یارى کند مرا بر ماه من یعنى روزه در آن ماه روزه بگیرد.

سپس از حضرت صادق علیه السلام و ایشان از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل کرد که مى‌فرمود:

از زمانى که شنیدم منادى رسول خدا صلى الله علیه و آله ندا کرد در ماه شعبان، ترک نشد از من روزه شعبان و ترک نخواهد شد از من تا مدتى که حیات دارم ان شاء الله تعالى.

سپس مى‌فرمود که روزه دو ماه شعبان و رمضان توبه و مغفرت از خدا است.

اعمال مشترکه ماه شعبان

1 - مناجات شعبانیه ، مناجات معروفى است و اهلش به خاطر آن با ماه شعبان ماءنوس شده و به همین جهت منتظر و مشتاق این ماه هستند. سزاوار است که این مناجات در تمام ماه خوانده شود.

2 - از اعمال مهم در این ماه ، روزه است ؛ به اندازه اى که با حال انسان مناسب باشد. امام صادق (علیه السلام ) فرمود:

((کسى که روز اول ماه را روزه بگیرد، حتما وارد بهشت مى شود و کسى که دو روز را روزه بگیرد، خداوند در هر شب و روزى (به چشم رحمت ) به او مى نگرد و در بهشت نیز به این نگاه ادامه مى دهد؛ کسى که سه روز روزه بگیرد، با خداوند در عرش و بهشت او دیدار مى کند.))

همچنین روایت شده که در هر روز پنجشنبه ماه شعبان آسمان‌ها را زینت مى‌کنند. پس ملائکه عرض مى‌کنند خداوندا بیامرز روزه‌داران این روز را و دعاى ایشان را مستجاب گردان و در روایت نبوى آمده است که هر که روز دوشنبه و پنجشنبه شعبان را روزه بگیرد حقّ‌تعالى بیست حاجت از حوائج دنیا و بیست حاجت از حاجت‌هاى آخرت او را برآورد.

3 - در هر روز از شعبان در هنگام ظهر و در شب نیمه آن صلوات هر روز شعبان که از امام سجاد علیه‌السلام روایت شده، خوانده شود که به شرح ذیل است :

اَللّهُمََّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ و َآلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعِ الرِّسالَةِ وَ مُخْتَلَفِ الْمَلاَّئِکَةِ وَ مَعْدِنِ الْعِلْمِ وَ اَهْلِ بَیْتِ الْوَحْىِ. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ و َآلِ مُحَمَّدٍ الْفُلْکِ الْجارِیَةِ فِى اللُّجَجِ الْغامِرَةِ یَامَنُ مَنْ رَکِبَها وَ یَغْرَقُ مَنْ تَرَکَهَا الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مارِقٌ وَالْمُتَاَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ وَاللاّزِمُ لَهُمْ لاحِقٌ.

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْکَهْفِ الْحَصینِ وَ غِیاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَکینِ وَ مَلْجَاءِ الْهارِبینَ وَ عِصْمَةِ الْمُعْتَصِمینَ. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلوةً کَثیرَةً تَکُونُ لَهُمْ رِضاً وَ لِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اَداَّءً وَ قَضاَّءً بِحَوْلٍ مِنْکَ وَ قُوَّةٍ یا رَبَّ الْعالَمینَ.

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبینَ الاْبْرارِ الاْخْیارِ الَّذینَ اَوْجَبْتَ حُقُوقَهُمْ وَ فَرَضْتَ طاعَتَهُمْ وَ وِلایَتَهُمْ. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَاعْمُرْ قَلْبى بِطاعَتِکَ وَلا تُخْزِنى بِمَعْصِیَتِکَ وَارْزُقْنى مُواساةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَیْهِ مِنْ رِزْقِکَ بِما وَسَّعْتَ عَلَىَّ مِنْ فَضْلِکَ وَ نَشَرْتَ عَلَىَّ مِنْ عَدْلِکَ وَ اَحْیَیْتَنى تَحْتَ ظِلِّکَ وَ هذا شَهْرُ نَبِیِّکَ سَیِّدِ رُسُلِکَ شَعْبانُ الَّذى حَفَفْتَهُ مِنْکَ بِالرَّحْمَةِ وَالرِّضْوانِ الَّذى کانَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّمَ یَدْاَبُ فى صِیامِهِ وَ قِیامِهِ فى لَیالیهِ وَ اَیّامِهِ بُخُوعاً لَکَ فى اِکْرامِهِ وَاِعْظامِهِ اِلى مَحَلِّ حِمامِهِ.

اَللّهُمَّ فَاَعِنّا عَلَى الاِْسْتِنانِ بِسُنَّتِهِ فیهِ وَ نَیْلِ الشَّفاعَةِ لَدَیْهِ اَللّهُمَّ وَاجْعَلْهُ لى شَفیعاً مُشَفَّعاً وَ طَریقاً اِلَیْکَ مَهیَعاً وَاجْعَلْنى لَهُ مُتَّبِعاً حَتّى اَلْقاکَ یَوْمَ الْقِیمَةِ عَنّى راضِیاً وَ عَنْ ذُنُوبى غاضِیاً قَدْ اَوْجَبْتَ لى مِنْکَ الرَّحْمَةَ وَالرِّضْوانَ وَ اَنْزَلْتَنى دارَ الْقَرارِ وَ مَحَلَّ الاْخْیارِ .

4 - هر روز هفتاد مرتبه ذکر اَسْتَغْفِرُاللهَ وَ اَسْئَلُهُ التَّوْبَةَ» گفته شود و همچنین در این ماه صلوات بسیار فرستاده شود .

5 - از اعمال مهم این ماه ، عمل کردن به روایت امیرالمؤ منین (علیه السلام ) است که فرمودند:

((در هر پنج شنبه از ماه شعبان ، آسمانها زینت شده و آنگاه فرشتگان عرض مى کنند: خداى ما! روزه داران شعبان را ببخش و بیامرز و دعایشان را اجابت فرما!))

بنابراین کسى که دو رکعت نماز به جا آورد که در هر رکعت سوره فاتحه را یک بار و توحید را صد بار بخواند و بعد از سلام دادن ، صد بار نیز صلوات بفرستد، خداوند تمام خواسته هاى دینى و دنیایى او را برآورده مى فرماید و کسى که یک روز از آن را روزه بگیرد، خداوند بدن او را بر آتش حرام مى کند.

6- هر روز هفتاد مرتبه ذکر اَسْتَغْفِرُاللهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحیمُ الْحَىُّ الْقَیّوُمُ وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ» گفته شود. و در بعضى روایات "الْحَىُّ الْقَیُّومُ" پیش از "الرَّحْمنُ الرَّحیمُ" است و عمل به هر دو خوبست و از روایات استفاده مى‌شود که بهترین دعاها و ذکرها در این ماه استغفار است و هر کس هر روز در این ماه هفتاد مرتبه استغفار کند مثل آن است که هفتاد هزار مرتبه در ماه‌هاى دیگر استغفار کند.

7- صدقه دادن در این ماه اگرچه به اندازه نصف دانه خرمایى باشد، خوب است و خداوند بدن صدقه دهنده را بر آتش جهنم حرام می‌کند.

از حضرت صادق علیه السلام نقل شده است که آن حضرت در باب فضیلت روزه رجب فرمود چرا غافلید از روزه شعبان؟ راوى عرض کرد یابن رسول الله چه ثوابی دارد کسى که یک روز از شعبان را روزه بگیرد؟

حضرت فرمود به خدا قسم بهشت ثواب اوست.

عرض کرد یابن رسول الله بهترین اعمال در این ماه چیست؟ فرمود: صدقه دادن و استغفار . هر کس  در ماه شعبان صدقه دهد، خداوند آن صدقه را رشد دهد همچنان که یکى از شما شتر تازه متولد شده‌ای را تربیت مى‌کند تا آن که در روز قیامت به صدقه دهنده برسد در حالتى که به اندازه کوه اُحُد شده باشد.

8- در کل این ماه هزار بار ذکر لا اِلهَ اِلا اللهُ وَلا نَعْبُدُ اِلاّ اِیّاهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدّینَ وَ لَوُ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ » را که ثواب بسیار دارد؛ گفته شود.

از جمله آن که عبادت هزار ساله در نامه عملش نوشته شود.


بنام خدا

فضیلت و اعمال مشترکه ماه شعبان

فضیلت ماه شعبان

شعبان ماه بسیار شریفى است و به حضرت سید انبیاء صَلَّى اللهِ عَلِیهِ وَ آله منسوب است و آن حضرت این ماه را روزه مى‌گرفت و به ماه رمضان وصل مى‌کرد و مى‌فرمود شعبان، ماه من است هر که یک روز از ماه مرا روزه بگیرد بهشت برای او واجب می‌شود و از حضرت صادق علیه السلام روایت شده است که چون ماه شعبان فرا می‌رسید امام زین العابدین علیه السلام اصحاب خود را جمع مى‌نمود و مى‌فرمود اى اصحاب من مى‌دانید این چه ماهى است؟

ادامه مطلب


بنام خدا


اعمال مشترک شب و روز ماه مبارک رمضان
قسم اول اعمالی است که در هر شب و روز این ماه به جا آورده می شود، و آنها چند امر است:
1. خواندن این دعا بعد از هر نماز فریضه: اللهُمَّ ارْزُقْنی حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرامِ، الخ. 2. خواندن این دعا نیز بعد از هر فریضه یا عَلِیُّ یا عَظیمُ، الخ. 3. آنکه بخواند بعد از هر فریضه دعایی را که شیخ کفعمی و شهید از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرد ه اند: اللهُمَّ اَدْخِلْ عَلی اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ، اللهُمَّ اَغْنِ کُلَّ فَقیرٍ. 4. در این ماه قرآن بسیار بخواند و اگر روزی یک ختم بخواند، خوب است و بعضی از ائمه علیهم السلام در این ماه چهل ختم قرآن و زیاده می کردند، و اگر هر ختمی را ثوابش را به روح مقدس یکی از چهارده معصوم علیهم السلام هدیه کند، ثوابش مضاعف گردد و در قیامت با ایشان باشد. 5. در شب و روز این ماه ذکر صلوات و استغفار و لا اله الا الله» را بسیار بگوید و نوافل شب و روز را به جا آورد. شعر نخواند و چشم و گوش و زبان خود را نیز روزه دارد از محرمات، که روزه مجرد امساک از طعام و شراب نیست.[‍1]

اعمال شب
قسم دوم اعمالی است که در شب های ماه رمضان باید به جا آورد، و آن نیز چند چیز است:
1. افطار است و مستحب است که بعد از نماز شام افطار کند، مگر آنکه ضعف بر او غلبه کرده باشد یا جمعی منتظر او باشند. 2. افطار کند بر چیز پاکیزه ای از حلال، و بهتر آن است که به خرمای حلال افطار کند تا ثواب نمازش چهارصد برابر گردد و به خرما و آب و به رطب و به لبن و به حلوا و به نبات و به آب نیم گرم، به هر کدام افطار کند نیز خوب است. 3. آنکه در وقت افطار دعاهای وارده آن را بخواند، از جمله آنکه بگوید: اللهُمَّ لَکَ صُمْتُ وَ عَلی رِزْقِکَ اَفْطَرْتُ وَ عَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ. 4. در وقت افطار سوره إِنّا أَنْزَلْناهُ» را بخواند. 5. در وقت افطار تصدق کند و افطار دهد روزه داران را، اگرچه به چند دانه خرما یا شربتی آب باشد.
و بدان که از چیزهایی که در شب های ماه رمضان باید به جا آورده شود هزار رکعت نماز است در مجموع این ماه، به این ترتیب که در دهه اول و دهه دوم در هر شبی بیست رکعت خوانده شود، هر دو رکعت به یک سلام، به این طریق که هشت رکعت آن را بعد از نماز مغرب بخواند و دوازده رکعت آن را بعد از نماز عشا، و در دهه آخر در هر شب سی رکعت بخواند، باز هشت رکعت آن را بعد از نماز مغرب و بیست و دو رکعت دیگر را بعد از نماز عشا، و مجموع این نمازها هفتصد رکعت می شود و باقی مانده را که سیصد رکعت باشد، در شب های قدر بخواند، یعنی شب نوزدهم صد رکعت و شب بیست و یکم صد رکعت و شب بیست و سیم صد رکعت؛ پس مجموع هزار رکعت شود. به ترتیب دیگر نیز نقل کرده اند و آنچه ذکر شد، موافق مشهور بود.[2]

اعمال سحر
قسم سوم در اعمال سحرهای ماه مبارک رمضان است و آن نیز چند چیز است:
1. سحور خوردن، و ترک نکند سحور را اگر چه به یک دانه خرمای زبون یا شربت آب باشد و بهترین سحورها سویق و خرماست و وارد شده که حق تعالی و ملائکه صلوات می فرستند بر آنها که استغفار می کنند در سحرها و سحور می خورند. 2. سوره إِنّا أَنْزَلْناهُ» را در وقت سحور بخواند که هرکه این سوره مبارکه را در وقت افطار کردن و سحور بخواند در مابین این دو وقت، ثواب کسی داشته باشد که در راه خدا در خون خود بغلتد. 3. دعای ابوحمزه ثمالی را در سحرها بخواند. 4. دعای اللهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ بَهائِکَ بِاَبْهاهُ را بخواند.
و بدان که علما فرموده اند که: اگر نیت روزه را بعد از سحور بکند بهتر است و از اول شب تا آخر شب نیت می توان کرد و همین که می داند و قصد دارد که فردا از برای خدا روزه می گیرد و امساک از مفطرات می کند بس است، و شایسته است که در سحرها، نماز شب را ترک نکند و تهجد به عمل آورد.[3]

اعمال مخصوص شب اول رمضان
شب اول: در آن چند عمل است:
1. چون رؤیت هلال کرد، اشاره به هلال نکند، بلکه رو به قبله کند و دست ها را به آسمان بلند کند و دعای رؤیت هلال را بخواند. 2. بخواند دعای 43 صحیفه کامله را در وقت رؤیت هلالِ هر ماه و خصوص هلال این ماه. 3. در این شب ابتدا کند به خواندن هزار رکعت نماز این ماه، به نحوی که گذشت. 4. آنکه در نماز نافله این شب و سایر شب های این ماه سوره اِنّا فَتَحْنا» بخواند. 5. دو رکعت نماز کند در این شب، در هر رکعت حمد و سوره انعام» بخواند و سؤال کند که حق تعالی از او کفایت شرور کند. 6. بخواند دعای 44 صحیفه کامله را که در وقت دخول ماه رمضان حضرت سجاد علیه السلام می خواند. [4]

اولین شب قدر
شب نوزدهم: اولِ شب های قدر است، و شب قدر همان شبی است که در تمام سال، شبی به خوبی و فضیلت آن نمی رسد و عمل در آن بهتر است از عمل کردن در هزار ماه، و در آن شب تقدیر امورات سال می شود و ملائکه و روح که اعظم ملائکه است در آن شب به اذن پروردگار به زمین نازل می شوند و به خدمت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف مشرف می شوند. آنچه برای هر کس مقدر شده است بر امام علیه السلام عرض می کنند. و از برای مخفی بودن آن شب حکمت های بسیار و فواید عبادت کردن در آن شب بی شمار است. و اعمال شب های قدر بر دو نوع است: یکی آنکه در هر سه شب باید کرد. دیگر آنکه مخصوص به هر شبی. اما اول، پس آن چند چیز است:
1. غسل است و بهتر آن است که مقارن غروب آفتاب غسل کند که نماز مغرب را با غسل بخواند. 2. دو رکعت نماز است در هر رکعت بعد از حمد، هفت مرتبه توحید و بعد از فراغ، هفتاد مرتبه اَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ». 3. قرآن مجید را بگیرد و بگشاید و بگذارد در مقابل خود و بگوید: اَللّهُمَّ اِنِّی اَسْئَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَ ما فیهِ وَ فیهِ اسْمُکَ الْأَکْبَرُ وَ اَسْمآؤُکَ الْحُسنی وَ ما یُخافُ وَ یُرْجی اَنْ تَجْعَلَنی مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ. پس هر حاجت دارد بخواهد. 4. آنکه مصحف شریف را بگیرد و بر سر گذارد و بگوید: اللّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآن ِوَ بِحَقِّ مَنْ اَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فیهِ وَ بِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا اَحَدَ اَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ. پس ده مرتبه بگوید: بِکَ یا اللهُ» و ده مرتبه بِمُحَمَّدٍ» پس هر یک از معصومین را نام برده و ده مرتبه بگوید تا به حجت بن الحسن علیه السلام برسد. آن وقت حاجت خود را از خدا بخواهد. 5. زیارت کند امام حسین علیه السلام را، و زیارت مخصوصه آن حضرت را. 6. احیا بدارد این شب ها را. 7. صد رکعت نماز کند و اگر بتواند در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه توحید بخواند و بعد از هر دو رکعت، دعای آن را که شیخ و سید نقل کرده اند، بخواند. 8. دعای جوش کبیر بخواند. 9. بخواند این دعا را که کفعمی از امام زین العابدین علیه السلام روایت کرده که در این سه شب می خوانده در حال قیام و قعود و رکوع و سجود: اَللُهُمَّ اِنِّی اَمْسَیْتُ لَکَ عَبْداً وَ آخِراً الخ.
و علامه مجلسی فرموده که: بهترین دعاها و اعمال در این شب ها طلب آمرزش و دعا برای مطالب دنیا و آخرت خود و پدر و مادر و خویشان خود و برادران مؤمن زنده و مرده ایشان است و اذکار و صلوات بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله آنچه مقدور شود.
و اما دوم: یعنی اعمال مخصوصه این شب. پس چند چیز است:
1. صد مرتبه: اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبّی وَ اَتَُوبُ اِلَیْهِ. 2. صد مرتبه: اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ. 3. بخواند دعای یا ذَا الَّذی کانَ» که در آخر فصل اول ذکر شد. 4. بخواند اَللّهُمَّ اَجْعَلْ فیما تَقْضی وَ تُقدِّرُ» الخ. و نماز امشب پنجاه رکعت است با حمد و پنجاه مرتبه اذا زلت»، و گویا مراد آن باشد که در هر رکعت یک مرتبه بخواند؛ زیرا که مشکل است که در مثل چنین شبی با این همه اعمال، دو هزار و پانصد مرتبه اذا زلت» خواندن[5]
ضربت خوردن حضرت علی علیه السلام
در صبح روز نوزدهم سنه 40، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را ضربت زدند، و مجمل واقعه آنکه در سال چهلم گروهی از خوارج در مکه جمع شدند و مذاکره نهروان» کردند و بر کشتگان نهروان بگریستند و سه نفر با هم معاهده کردند که در یک شب امیرالمؤمنین علیه السلام و عمروعاص و معاویه را بکشند. ابن ملجم کشتن علی علیه السلام را بر ذمت نهاد و وارد کوفه شد و قُطام بنت اخضر را ملاقات کرد، و آن زنی بود از خوارج که امیرالمؤمنین علیه السلام پدر و برادر او را در نهروان کشته بود و چون در نهایت حسن و جمال بود، ابن ملجم او را خواستگاری کرد. قطام گفت: مهر من سه هزار درهم است با غلام و کنیزی و کشتن علی بن ابی طالب علیه السلام . ابن ملجم گفت: چگونه علی را بکشم؟ گفت: غفلةً او را می کشی. و وردان بن مجالد را که از قبیله خودش بود، برای یاریِ ابن ملجم طلبید و ابن ملجم نیز شبیب بن بجره خارجی را هم دست کرد و در انتظار بودند تا شب نوزدهم ماه رمضان رسید. در آن شب، قطام در مسجد خیمه زده بود و مشغول اعتکاف بود. آن سه ملعون به عزیمت قتل علی علیه السلام به مسجد آمدند. قطام بافته ای چند از حریر بر سینه های ایشان بست و شمشیرهای به زهر آب داده به ایشان داد تا حمایل کردند و بیامدند به نزدیکِ آن دری که امیرالمؤمنین علیه السلام از آن در داخل مسجد می شد، نشستند و کسی از راز ایشان مطلع نبود، جز اشعث بن قیس که او نیز با ایشان متفق بود و به یاری ایشان آمده بود. همین که وقت صبح حضرت امیر علیه السلام داخل مسجد شد و صدای نازنینش بلند شد به یا اَیُّهَا النّاسُ اَلصَّلوةُ» که ابن ملجم و همراهانش شمشیرها کشیدند و بر آن حضرت حمله آوردند و گفتند: اَلْحُکْمُ لِلّهِ لا لَکَ یا عَلی!»
شمشیرِ شبیب خطا کرد و شمشیر ابن ملجم بر فرق همایون آن حضرت جا کرد و شکافت و خون جاری شد و محاسن شریفش که در عزای پیغمبر خضاب نشده بود، به خون خضاب شد، و واقع شد آنچه خدا و رسول صلی الله علیه و آله به آن خبر داده بودند و امیرالمؤمنین در انتظار آن بود و آسوده شد آن جناب از صدمات دنیا و از غَدْر و مکر معاویه و عمروعاص و از بی وفایی کوفیان غَدّرا.[6]
شب بیستم: نمازش هشت رکعت است به هر سوره ای که میسر شود. و در روز بیستم سنه 8 فتح مکه واقع شد و رسول خدا صلی الله علیه و آله به مسجد الحرام آمد و با محجن (عصا) خود استلام فرمود و آهنگ تخریب اصنام و اوثان فرمود و این هنگام سیصد و شصت بت در اطراف خانه کعبه نصب بود.[7]

دومین شب قدر
شب بیست و یکم: فضیلتش زیادتر است از شب نوزدهم و باید اعمال آن شب را از غسل و احیا و زیارت امام حسین علیه السلام و نماز هفت قل هو الله» و قرآن سر گرفتن و صد رکعت نماز و دعای جوشن و غیرها در این شب به عمل آورد. و نماز امشب هشت رکعت است به حمد و هر سوره ای که میسر است و از این شب شروع می شود به دعاهای شب های دهه آخر و آن بر دو قسم است:
یکی آنکه در هر شب مکرر می شود، مانند دعایی که مُرازم از حضرت امام صادق علیه السلام نقل کرده: اللّهُمَّ اِنَّکَ قُلْتَ فی کِتابِکَ الْمُنْزَلِ، الخ. و این دعا که ابن ابی عمیر از آن جناب نقل کرده: اَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِکَ الْکَریمِ أنْ یَنْقَضِیَ عَنّی شَهْرُ رَمَضانَ اَوْ یَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَیْلَتی هذِهِ وَ لَکَ قِبَلی ذَنْبٌ اَوْ تَبِعَةٌ تُعَذِّبُنی عَلَیْهِ یَوْمَ اَلْقاکَ.
دوم: دعاهای مخصوصه هر شب است و آن نیز دو قسم است: یکی آن است که مشایخ نقل کرده اند که دعای امشب اولش این است: یا مُولِجَ اللَّیْلِ فِی النَّهارِ» و این دعا مشهور و در زاد المعاد نیز هست، و دیگر دعایی است که سید ابن باقی روایت کرده و او در مصباح کفعمی است، هرکه خواهد به آنجا رجوع کند. و بدان که در هر شب از این دهه، غسل وارد است و در این دهه، اعتکاف سنت است و بهترین اوقات اعتکاف است و در روایت دعائم است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمودند که: اعتکاف در دهه آخر ماه رمضان مقابل دو حج و دو عمره است. و بدان که در این شب حضرت رسول صلی الله علیه و آله به معراج رفت و حضرت عیسی علیه السلام در این شب به آسمان بالا برده شد. در این شب حضرت موسی علیه السلام و حضرت یوشع بن نون وصیِّ آن جناب از دنیا رحلت فرمودند. در این شب واقع شد شهادت مولای ما امیرالمؤمنین علیه السلام .
شیخ مفید فرموده که: در این شب تجدید می شود احزان آل محمد صلی الله علیه و آله و در این شب غسل کند و صد رکعت نماز به جا آورد و صلوات بسیار بفرستد و سعی و کوشش کند در نفرین بر ظالمان آل محمد صلی الله علیه و آله و لعن بر قاتل امیرالمؤمنین علیه السلام . [8]
و چون روز بیست و یکم قتل امیرالمؤمنین علیه السلام است، مناسب است زیارت آن جناب، و کلمات حضرت خضر علیه السلام در این روز که به منزله زیارت آن حضرت است. شب بیست و دوم: نمازش هشت رکعت است به حمد و هر سوره که خواهد و غسل و دعاهای این شب را به عمل آورد. [9]

سومین شب قدر
شب بیست و سوم: از دو شبِ قدر سابق افضل است و از احادیث بسیار مستفاد می شود که شب قدر همین شب است و در این شب جمیع امور بر وفق حکمت مقدر می گردد. و از برای این شب، غیر از اعمالی که با دو شب سابق مشترک است، چند عمل دیگر است:
1. خواندن سوره عنکبوت و روم که حضرت صادق علیه السلام قسم یاد فرمود که خواننده این دو سوره در این شب از اهل بهشت است. 2. خواندن سوره حم دخان». 3. خواندن انا انزلناه» هزار مرتبه. 4. آنکه تکرار کند در این شب، بلکه در تمام اوقات، این دعا را که برای وجود مبارک امام عصر عج الله تعالی فرجه الشریف وارد شده: اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواُتکَ عَلَیْهِ وَ عَلی ابائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قآئِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتُّعَهُ فیها طَویلاً. 5. آنکه غیر از غسل اول شب، غسلی نیز در آخر شب کند.
و بدان که از برای غسل و احیای این شب و زیارت امام حسین علیه السلام و صد رکعت نماز فضیلت بسیار و تأکید شده و روایت است که حضرت صادق علیه السلام » سخت مریض شده بود، چون شب بیست و سیم ماه مبارک رسید، موالیِ خود را امر فرمود که حرکتش دادند به مسجد و آن شب را در مسجد بود تا به صبح. و نماز امشب هشت رکعت است به حمد و هر سوره که میسر شود. علامه مجلسی فرموده که: هر مقدار قرآن که ممکن باشد در این شب بخوانند و دعاهای صحیفه کامله را بخوانند، خصوصاً دعای مکارم الاخلاق و دعای توبه، و روزهای این شب ها را نیز باید حرمت داشت و به عبادت و تلاوت و دعا به سر آورد. زیرا که در احادیث معتبره وارد شده است که روز قدر در فضیلت مثل شب قدر است، انتهی.
و بدان که سید در اقبال فرموده که: در این شب مضایقه نکند انسان از دعا کردن برای برادران، و فرموده که: من بعد از تصنیف کتاب اقبال در یکی از شب های جلیله ماه رمضان در وقت سحر مشغول به دعا بودم برای کسانی که واجب بود یا نیکو بود مقدم داشتنِ ایشان را به دعا. پس در خاطرم گذشت که سزاوار است منکرین اقدس الهی و مستخفین به حرمت حضرت باری جلّ شأنه مقدم داشته شوند در دعا، و دعا شود در حق ایشان به هدایت از ضلالت به جهت آنکه مفاسدِ آثار کفر و ضلالت ایشان بیشتر و ضرر ایشان اعظم است. پس الحال که ممکن نیست مرا دفع ایشان به جهاد و منع ایشان از الحاد و فساد، پس دعا کنم در حق ایشان به هدایت. پس در آن وقتِ سحر دعا کردم در حق هر ضال و گمراهی به آنکه هدایت یابند از راه باطل و به راه حق در آیند. پس تأیید فرمود این مطلب را که دعای در حق گمراهان باشد به شفاعتِ حضرت ابراهیم علیه السلام در حق قوم لوط و دعای حضرت رسول صلی الله علیه و آله در حق کفّار قوم خود: اللّهُمَّ اغْفِرْ لِقَوْمی فَاِنَّهُمْ لا یَعْلَمُونَ، با آنکه اذیت آن حضرت می کردند و آنکه حضرت عیسی علیه السلام فرموده که: بوده باشد مثل خورشید که می تابد بر بِرّ و فاجر.و گذشت که در روایات وارد شده است که روز قدر در فضیلت مثل شب قدر است، پس قدر این روز را نیز بدان. [10]

پی نوشت ها :

1. همان، صص 11 و 12.
2. همان، صص 12 و 13.
3همان، صص 14 و 15.
4. همان، صص 17 ـ 20.
5. فیض العلام، صص 40 ـ 42.
6. همان، صص 42 و 43.
7. همان، ص 44.
8. همان، صص 46 و 47.
9. همان، ص 48.
10. فیض العلام، صص 48 ـ 51.
منبع: ،مرکز پژوهش های صدا وسیما ،گنجینه ، شماره (85)، قم: 1389
http://www.rasekhoon.netالمبارک




بنام خدا

حوزه /روز اوّل این ماه، روز عید فطر است که از اعیاد بزرگ اسلامی وعید روزه داران واقعى است همانها که اعمال آنان پذیرفته شده و گناهانشان بخشوده گردیده; لذا باید این روز را عید بگیرند.

سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری

حوزه»،به مناسبت فرا رسیدن ماه شوال المکرم پس از یک ماه بندگی خالصانه خدا در ماه مبارک رمضان  تقویم این ماه وبرخی اعمال آن را منتشر می کند .

روز اوّل این ماه،

 روز عید فطر است که از اعیاد بزرگ اسلامى است.

 هشتم شوّال:

روز ویران کردن قبور ائمّه بقیع توسّط گروه متعصّب و گمراه وهّابى در سال 1344 هجرى قمرى است.

وهّابیّون که گروهى اندک، متعصّب و نادان در میان مسلمانان به شمار مى روند داراى عقاید افراطى عجیبى هستند و با همه مذاهب اسلامى در امورى به مخالفت برخاسته اند که از جمله آنها، توسّل به اولیاءاللّه، ساختن ضریح و گنبد براى آنان و مسأله شفاعت است. از همین رو، بناى قبور امامان بقیع و حمزه سیّدالشّهدا و دیگر بزرگان اسلام و قبور صحابه و حتّى قبر پدر بزرگوار پیامبر(صلى الله علیه وآله) را در مدینه و دیگر شهرها تخریب نمودند، و در پى تخریب ضریح و گنبد رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) نیز بودند که بر اثر واکنش هاى شدید جهان اسلام، از آن دست کشیدند.

آنان به سبب همین عقاید جاهلانه و خشک، با تأسّف بسیار آثار تاریخى اسلامى فراوانى را در حرمین شریفین تخریب کردند; آثار ارزشمندى که مى توانست سبب پیوند نسل حاضر با تاریخ گذشته اسلام باشد. متأسّفانه همه آنها از دست رفت.

بیست و پنجم شوّال:

روز رحلت امام صادق(علیه السلام) پیشواى بزرگ مذهب ما (در سال 148 هجرى) است.(1)

فضیلت ماه شوّال

این ماه نخستین ماه از ماههاى حج است; زیرا عمره حجّ تمتّع» را مى توان در سه ماه، شوّال، ذى القعده و ذى الحجّه انجام داد و قبل از آن جایز نیست (هرچند عمره مفرده را مى توان در تمام سال انجام داد) و این خود دلیل بر اهمّیّت و فضیلت این ماه است.

ماهى است که خداوند بندگان خویش را به سوى خانه خود دعوت کرده است و آنان نیز با گوش جان نداى او را شنیده و به سوى او از نقاط دور و نزدیک به حرکت در مى آیند (این سه ماه را اشهر الحج» مى نامند، ولى ماه شوّال جزء ماههاى حرام نیست).

وجود عید بزرگ اسلامى فطر در ابتداى این ماه نیز، فضیلت مهمّ دیگرى براى این ماه به شمار مى آید.

شب اوّل ماه (شب عید فطر)

از شب هاى بسیار مبارک است و در فضیلت و اهمّیّت آن، همین بس که در بعضى از روایات آمده است، اهمّیّت آن کمتر از شب قدر نیست، و در روایات توصیه به عبادت و احیاى این شب شده است.

براى این شب چند عمل ذکر شده است:

اوّل: غسل است به هنگامى که آفتاب غروب کند.

دوم: این شب را به نماز و دعا و استغفار زنده نگه دارد و در مسجد بیتوته کند، یعنى شب را در آن جا سپرى نماید و به عبادت مشغول باشد، همانگونه که امام على بن الحسین(علیهما السلام) چنین مى کرد.

سوم: امام صادق(علیه السلام) فرمود: پس از نماز مغرب و نماز عشا و نماز صبح و نماز عید، این ذکرها را بگوید:

اَللهُ اَکْبَرُ، اَللهُ اَکْبَرُ، لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ، وَاللهُ اَکْبَرُ، اَللهُ اَکْبَرُ، و للهِِ الْحَمْدُ،

اَللهُ اَکْبَـرُ عَلى ما هَـدانـا، وَلَهُ الشُّکْرُ عَلى ما أَوْلانا.

چهارم: طبق روایتى از امام صادق(علیه السلام) پس از خواندن نماز مغرب و نافله آن، دست ها را به سوى آسمان بلند کند و بگوید:

یا ذَا الْمَنِّ وَالطَّوْلِ، یا ذَا الْجُودِ، یا مُصْطَفِىَ مُحَمَّد وَناصِرَهُ،

صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاغْفِرْ لى کُلَّ ذَنْب اَحْصَیْتَهُ، وَهُوَ عِنْدَکَ فى کِتاب مُبین.

آنگاه به سجده برود و صد مرتبه بگوید: أتُوبُ إلَى اللّهِ. سپس هر حاجتى که دارد از خداوند طلب کند که ان شاء اللّه برآورده خواهد شد.

پنجم: زیارت امام حسین(علیه السلام) در این شب فضیلت بسیار دارد (زیارت مخصوصه آن حضرت در شب عید فطر، در بخش زیارات ـ صفحه 416 ـ  ).

ششم: ده رکعت نماز بخواند (که چگونگى آن در اعمال شب آخر ماه رمضان  ذکر شده است).

هفتم: این ذکر را که در نیز گفتنش مستحب است، ده بار بگوید:

یا دائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِیَّةِ، یا باسِطَ الْیَدَیْنِ بِالْعَطِیَّةِ، یا صاحِبَ الْمَواهِبِ السَّنیَّةِ،

اى کسى که فضل و بخشش بر خلق دائمى است و اى آن که دو دست احسانت به عطابخشى باز است اى دارنده بخششهاى ارجمند

صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ خَیْرِ الْوَرى سَجِیَّةً، وَاغْفِرْ لَنا یا ذَالْعُلى فی هذِهِ الْعَشِیَّةِ.

درود فرست بر محمّد و آلش که بهترین مردمند در سرشت و نهاد، و بیامرز ما را اى خداى بلندمرتبه در این شب.

 نهم: چهارده رکعت نماز بخواند (هر دو رکعت به یک سلام) و در هر رکعتى، سوره حمد و آیة الکرسى و سه مرتبه سوره قل هو الله را بخواند. در روایت است هر کس چنین کند، خداوند در برابر هر رکعتى ثوابهاى بسیار زیادى به او مى دهد.

دهم: مرحوم شیخ طوسى» در مصباح المتهجّد» فرموده است: در پایان شب نیز غسل کن و تا طلوع صبح در مصلاّیت (محل خواندن نماز) بنشین (و ذکر خدا بگو).

فضیلت و اعمال روز عید فطر

روز عید فطر روز بسیار مهمّى براى مسلمانان است; زیرا پس از یک ماه روزه و تهجّد و عبادت، براى گرفتن پاداش الهى آماده مى شوند; لذا این روز، از سویى سبب شادى و سرور است، چراکه هر مسلمانى از انجام وظیفه الهى خوشحال و مسرور است; ولى از سویى چون روز دریافت جوائز الهى است، انسان در حالت خوف و دلهره به سر مى برد از این که نمى داند اعمال یک ماهه او تا چه اندازه مورد قبول قرار گرفته است؟

امام باقر(علیه السلام) از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: هنگامى که روز اوّل شوّال فرا مى رسد، منادى ندا مى دهد: اى مؤمنان براى دریافت جوائز و پاداش هاى خود بشتابید! آنگاه امام(علیه السلام) فرمود: جایزه هاى خداوند مانند جایزه هاى پادشاهان نیست (یعنى جایزه او بسیار بزرگ و معنوى و قبولى طاعات و رضوان الهى است).

در پایان نیز تأکید فرمود: روز اوّل شوال روز دریافت جایزه هاست!».

 اعمال روز اوّل شوّال  

اوّل: تکبیراتى است که در اعمال شب عید فطر ذکر شد، و بعد از نماز صبح و نماز عید فطر آن را بخواند.

دوم: پیش از نماز عید، زکات فطره را جدا سازد; اگر دسترسى به مستحق دارد بپردازد و الاّ کنار بگذارد، براى هر نفر یک صاع (حدود سه کیلو) از گندم یا موادّ غذایى دیگر که در آن شهر غذاى غالب مردم محسوب مى شود.

زکات فطره واجب مؤکّد است و شرط قبولى روزه ماه رمضان است، و خداوند نیز در قرآن آن را مقدّم بر نماز (عید) شمرده است و مى فرماید: (قَدْ اَفْلَحَ مَنْ تَزَکّى وَذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلّى); به یقین آن کس که زکات دهد و یاد پروردگارش را کند سپس نماز بخواند، رستگار است!».

سوم: غسل کردن است و وقت آن به فرموده شیخ طوسى» بعد از طلوع فجر است تا زمان بجا آوردن نماز عید.

قبل از غسل این دعا را بخواند:

اَللّهُمَّ اِیماناً بِـکَ، وَتَصْدیـقاً بِکِتابِکَ، وَاتِّباعَ سُنَّةِ نَبیِّکَ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ.

آنگاه بسم اللّه بگوید و غسل کند. پس از پایان غسل بگوید:

اَللّـهُمَّ اجْعَلْهُ کَفّارَةً لِذُنُوبى، وَطَهِّرْ دینى، اَللّـهُمَّ اَذْهِبْ عَنِّى الدَّنَسَ.

چهارم: به فرموده شیخ طوسى» در این روز نیکوترین لباسش را بپوشد و خود را معطّر سازد و با وقار و سکینه به سمت مصلاّى عید حرکت کند.

پنجم: پیش از نماز عید، در ابتداى روز افطار کند و بهتر آن است که افطارش با خرما باشد.  شیخ مفید»(رحمه الله) فرموده است: مستحبّ است مقدار کمى از تربت سیّد الشّهدا، امام حسین(علیه السلام) را تناول نماید که شفاى هر دردى است.

ششم: پس از طلوع آفتاب براى نماز عید حرکت کند (همان گونه که از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده است)  و دعاهایى را که از طریق معصومین(علیهم السلام) وارد شده است، بخواند; از جمله آن که امام باقر(علیه السلام) فرمود: در عید فطر و عید قربان و جمعه وقتى که براى رفتن به نماز مهیّا شدى، این دعا را بخوان:

اَللّـهُمَّ مَنْ تَهَیَّأَ فى هذَا الْیَوْمِ اَوْ تَعَبَّأَ، اَوْ اَعَدَّ وَاسْتَعَدَّ لِوِفادَة اِلى مَخْلُوق، رَجآءَ رِفْدِهِ وَنَوافِلِهِ، وَفَواضِلِهِ وَعَـطـایـاهُ،

فَـاِنَّ اِلَـیْـکَ یـا سَیِّدى تَهْیِئَتى وَتَعْبِئَتى، وَاِعْدادى وَاسْتِعْدادى، رَجآءَ رِفْدِکَ وَجَوائِزِکَ، وَنَوافِلِکَ وَفَواضِلِکَ، وَفَضآئِلِکَ وَعَطایاکَ،

وَقَدْ غَدَوْتُ اِلى عید مِنْ اَعْیادِ اُمَّةِ نَبیِّکَ، مُحَمَّد صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِ وَعَلى آلِهِ،

وَ لَمْ اَفِدْ اِلَیْکَ الْیَوْمَ بِعَمَل صالِح اَثِقُ بِهِ قَدَّمْتُهُ، وَلا تَوَجَّهْتُ بِمَخْلُوق اَمَّلْتُهُ،

وَلکِنْ اَتَیْتُکَ خاضِعاً، مُقِرّاً بِذُنُوبى، وَاِسآئَتى اِلى نَفْسى،

فَیا عَظیمُ یا عَظیمُ یا عَظیمُ، اِغْفِرْ لِىَ الْعَظیمَ مِنْ ذُنُوبى، فَاِنَّهُ لایَغْفِرُ الذُّنُوبَ الْعِظامَ اِلاَّ اَنْتَ، یا لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.

هفتم: نماز عید. خواندن نماز عید در زمان ما مستحب است و آن دو رکعت است; در رکعت اوّل سوره حمد و سوره اعلى (یا هر سوره دیگرى که مایل باشد) بخواند و بعد از آن پنج تکبیر بگوید و بعد از هر تکبیر این قنوت را بخواند:

اَللّـهُمَّ اَهْلَ الْکِبْرِیآءِ وَالْعَظَمَةِ، وَاَهْلَ الْجُودِ وَالْجَبَرُوتِ، وَاَهْلَ الْعَفْوِ وَالرَّحْمَةِ، وَاَهْلَ التَّقْوى وَالْمَغْفِرَةِ،

اَسْئَلُکَ بِحَقِّ هذَا الْیَومِ، اَلَّذى جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمینَ عیداً، وَلِمُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ ذُخْراً [وَشَرَفا] وَمَزِیداً،

اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تُدْخِلَنى فى کُلِّ خَیْر اَدْخَلْتَ فیهِ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد،

وَاَنْ تُخْرِجَنى مِنْ کُلِّ سُوء اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد، صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمْ،

اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ خَیْرَ ما سَئَلَکَ مِنْهُ عِبادُکَ الصّالِحُونَ، وَاَعُوذُ بِکَ مِمَّا اسْتَعاذَ مِنْهُ عِبادُکَ الصّالِحُونَ.

 (درصورت عدم توانایى براین قنوت، هرگونه قنوت دیگرى نیز مى تواند بخواند) سپس تکبیر ششم را بگوید و به رکوع برود و بعد از رکوع و سجده، برخیزد و رکعت دوم را شروع کند; در رکعت دوم، بعد از سوره حمد، سوره والشّمس یا سوره دیگرى را بخواند; آنگاه چهار تکبیر بگوید و بعد از هر تکبیر همان قنوت را بخواند، سپس تکبیر پنجم را بگوید و به رکوع و سجود برود و نماز را تمام کند.  بعد از نماز، تسبیحات حضرت زهرا(علیها السلام) را بگوید و آنگاه دعاهایى که نقل شده است را بخواند که یکى از آنها دعاى چهل و ششم صحیفه سجّادیه» است.

مستحب است نماز عید، زیر آسمان باشد و بعد از نماز براى برادران دینى جهت قبولى اعمال دعا کند.

هشتم: دعاى ندبه را بخواند، که در بخش دعاهاى معروف (صفحه 189) آمده است مرحوم محدّث قمى مى گوید: به فرموده سیّد بن طاووس»، پس از دعا به سجده برود و بگوید:

اَعُوذُ بِکَ مِنْ نار حَرُّها لایُطْفى،وَجَدیدُها لایَبْلى،وَعَطْشانُها لایُرْوى

سپس گونه راست را بر محلّ سجده بگذارد و بگوید:

اِلهى لاتُقَلِّبْ وَجْهى فِى النّارِ بَعْدَ سُجُودى، وَتَعْفیرى لَکَ بِغَیْرِ مَنٍّ مِنّى عَلَیْکَ، بَلْ لَکَ الْمَنُّ عَلَىَّ

آنگاه گونه چپ را بگذارد و بگوید:

اِرْحَمْ مَنْ اَسآءَ وَاقْتَرَفَ وَاسْتَکانَ وَاعْتَرَفَ

سپس به حال سجده برگردد و بگوید:

اِنْ کُنْتُ بِئْسَ الْعَبْدُ، فَاَنْتَ نِعْمَ الرَّبُّ، عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِکَ،فَلْیَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِکَ یا کَریمُ.

در پایان صد مرتبه بگوید:

اَلْعَفْوَ الْعَفْوَ.

منبع : مفاتیح نوین 


ینام خدا


تقویم ماه ذی القعده 

اوّل ذى القعده:
بنا بر نقلى، اوّل ذى القعده سال 173 هجرى، روز میلاد حضرت فاطمه معصومه(علیها السلام)است.(1) 

اوّل ذى القعده:
بنا بر نقلى، اوّل ذى القعده سال 173 هجرى، روز میلاد حضرت فاطمه معصومه(علیها السلام)است.(1)

یازدهم ذى القعده:
روز یازدهم ماه (سال 148 هجرى قمرى) روز میلاد مسعود امام على بن موسى الرضا(علیهما السلام) است.(2)

بیست و سوم ماه ذى القعده:
(سال 203) طبق برخى از روایات شهادت همان حضرت است و زیارت آن حضرت در چنین روزى مناسب است. (هرچند معروف در شهادت آن حضرت آخر ماه صفر» است).(3)

بیست و پنجم ماه ذى القعده:
طبق روایتى از امام رضا(علیه السلام) روز دحوالأرض است (روزى است که نخستین خشکى ها از زیر آب - که تمام روى زمین را فراگرفته بود - سربرآورد و مطابق بعضى از روایات، نخستین جایى که از زیر آب بیرون آمد و خشک شد و سپس گسترش یافت، سرزمین مکّه» و بخصوص محلّ خانه کعبه» بود و لذا مکّه امّ القرى» ]= مادر همه آبادى ها[ نام گرفت).(4)

آخر ماه ذى القعده:
(سال 220 هجرى قمرى) روز شهادت امام نهم، امام محمّدتقى(علیه السلام)است که به زهر معتصم عبّاسى» در بغداد مسموم و شهید گشت در حالى که بیش از 25 سال از عمر مبارکش نمى گذشت; بدن مطهّر آن حضرت را به کاظمین که نزدیک بغداد است آوردند و در کنار جدّ بزرگوارش امام موسى بن جعفر(علیهما السلام) به خاک سپردند و انتخاب نام کاظمین بر آن شهر به همین مناسبت است (قبلاً آن جا را مقابر قریش» مى نامیدند).(5)
در حدیثى آمده است که خود آن حضرت مى فرمود: اَلْفَرَجُ بَعْدَ الْمأمُونِ بِثَلاثینَ شَهْراً; آسودگى من بعد از مرگ مأمون به فاصله سى ماه خواهد بود».(6)
که این جمله اشاره اى به شهادت آن حضرت بعد از دو سال و نیم (30 ماه) بعد از مرگ مأمون بود. همچنین نشان مى دهد که آن بزرگوار تا چه حد به خاطر فشارهاى دستگاه بنى عبّاس در زحمت بودند. 



فضیلت ماه ذی القعده 
ماه ذى القعده، نخستین ماه از ماههاى حرام است که در آنها جنگ، حتّى با دشمنان اسلام حرام است; مگر این که جنگ بر مسلمین تحمیل شود (سه ماه دیگر از ماههاى حرام، ذى الحجّه، محرّم و رجب است).
آتش بس در این چهار ماه وسیله اى براى آرامش جامعه و توفیق براى حجّ و عبادت، حلّ مشکلات اقتصادى و بازنگرى در امر جنگ و یافتن نقطه پایان براى آن و سپس مرهم نهادن بر زخم هاى جانکاه ناشى از آن است.
ماه ذى القعده، نخستین ماه از ماههاى حرام است که در آنها جنگ، حتّى با دشمنان اسلام حرام است; مگر این که جنگ بر مسلمین تحمیل شود (سه ماه دیگر از ماههاى حرام، ذى الحجّه، محرّم و رجب است).
آتش بس در این چهار ماه وسیله اى براى آرامش جامعه و توفیق براى حجّ و عبادت، حلّ مشکلات اقتصادى و بازنگرى در امر جنگ و یافتن نقطه پایان براى آن و سپس مرهم نهادن بر زخم هاى جانکاه ناشى از آن است.
ماهى است که زوّار خانه خدا از اطراف و اکنافِ جهان به سوى خانه خدا حرکت مى کنند، گروهى به مدینه مى روند و قبر پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و قبور ائمّه هدى(علیهم السلام) را زیارت مى کنند و آثار تاریخى که در جاى جاى این خاستگاه اسلامى وجود دارد را مى بینند و غرق لذّات عمیق روحانى مى شوند (هرچند نابخردان و جاهلان، بسیارى از این آثار عظیم و گرانقدر را از میان برده اند).
گروه دیگرى راهى مکّه مى شوند و با انجام مناسک عمره تمتّع» در انتظار مراسم بزرگ عبادى ى حج مى نشینند و با طواف کعبه و شرکت در صفوف پرشکوه جماعت، روح و جانشان را تازه مى کنند (خداوند این سفر روحانى را نصیب همه آرزومندان فرماید) تجدید یاد و خاطره آن، براى آنها که به این سفر رفته اند نیز لذّت بخش است.
سیّد بن طاووس» در فضیلت این ماه مى گوید: ماه ذى القعده ماهى است که به هنگام شدّت و گرفتارى، زمان خوبى براى دعاست، و براى رفع ظلم و ستم و دعا بر ضد ظالم مؤثّر است».(7)
همچنین مى گوید: این ماه ماه اجابت دعاها» نامیده شده است; لذا باید اوقاتش را غنیمت شمرد و در آن روزه حاجت گرفت».(8)


اعمال ماه ذى القعده

نماز در روز یکشنبه این ماه:
براى نماز در روز یکشنبه این ماه روایتى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده است. در فضیلت این نماز، آمده است که هر کس آن را بجا آورد توبه اش پذیرفته مى شود و گناهانش آمرزیده مى گردد و سبب برکت براى نمازگزار و خانواده اش خواهد بود، و در روز قیامت کسانى که از او طلبى و یا حقّى دارند، از وى راضى گردند و با ایمان از دنیا مى رود و قبرش براى او وسیع و نورانى گردد و پدر و مادرش از او راضى شوند، و آنها نیز مورد مغفرت خداوند قرار گیرند، ذریّه او نیز بخشیده شوند و روزى او وسیع گردد. فرشته مرگ به هنگام مردن، با او مدارا کند و به آسانى جانش را بگیرد.(9) 

نماز در روز یکشنبه این ماه:
براى نماز در روز یکشنبه این ماه روایتى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده است. در فضیلت این نماز، آمده است که هر کس آن را بجا آورد توبه اش پذیرفته مى شود و گناهانش آمرزیده مى گردد و سبب برکت براى نمازگزار و خانواده اش خواهد بود، و در روز قیامت کسانى که از او طلبى و یا حقّى دارند، از وى راضى گردند و با ایمان از دنیا مى رود و قبرش براى او وسیع و نورانى گردد و پدر و مادرش از او راضى شوند، و آنها نیز مورد مغفرت خداوند قرار گیرند، ذریّه او نیز بخشیده شوند و روزى او وسیع گردد. فرشته مرگ به هنگام مردن، با او مدارا کند و به آسانى جانش را بگیرد.(9)
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) کیفیّت نماز را این گونه بیان فرمود که، در روز یکشنبه غسل کند و وضو بگیرد و چهار رکعت نماز بخواند (هر دو رکعت به یک سلام) در هر رکعت، سوره حمد» یک مرتبه، سوره قل هو الله» سه مرتبه و سوره هاى فلق» و ناس» را یک مرتبه بخواند; و بعد از نماز هفتاد مرتبه استغفار کند، سپس بگوید:

لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللهِ الْعَلىِّ الْعَظیمِ

جنبش و نیرویى نیست جز به خداى والاى بزرگ

آنگاه بگوید:

یا عَزیزُ یا غَفّارُ، اِغْفِرْ لى ذُ نُوبى، وَذُ نُوبَ جَمیـعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، فَاِنَّهُ لا یَغْفِرُ

اى نیرومند اى بسیار آمرزنده بیامرز گناهانم را و گناهان همه مردان مؤمن و ن با ایمان را که نیامرزد کسى

الذُّنُوبَ اِلاَّ اَنْتَ.(10)

گناهان را جز تو.

از ذیل این روایت استفاده مى شود که این اعمال را در غیر این ماه نیز، مى توان انجام داد.

سه روز روزه در این ماه:
از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) روایت شده است، هر کس روزهاى پنج شنبه، جمعه و شنبه از ماههاى حرام را روزه بگیرد، عبادت یک سال براى او نوشته شود.(11)

شب پانزدهم ماه:
از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) روایت شده است که شب پانزدهم ماه ذى القعده، شب مبارکى است و خداوند در این شب، به بندگان مؤمن، نظر رحمت مى افکند و آن کس که در این شب به اطاعت خداوند مشغول باشد، پاداش بسیار زیادى دارد.
در ادامه فرمود: چون شب به نیمه رسید، به عبادت خدا و نماز بپرداز و از خداوند حاجت بطلب که در این شب، حاجت کسى بدون پاسخ نخواهد ماند!(12)

روز بیست و پنجم (روز دحوالارض):
همان گونه که پیش از این گفته شد، روز بیست و پنجم ذى القعده، روزى است که نخستین خشکى ها از زیر آب سربرآورد، و سپس گسترش یافت. براى این روز اعمالى نقل شده است:
الف) در روایتى از امیرمؤمنان(علیه السلام) نقل شده است: اوّل رحمتى که از آسمان به زمین نازل شد، روز بیست و پنجم ذى القعده بود; بنابراین اگر کسى آن روز را روزه بگیرد، و آن شب را به عبادت بپردازد، پاداش عبادت یکصد سال را دارد.
همچنین فرمود: در آن روز، اگر گروهى به ذکر خدا بپردازند، خداوند حاجتشان را پیش از آن که متفرّق شوند برآورده سازد; خداوند در این روز هزار هزار رحمت نازل مى کند که قسمتى از آن شامل کسانى است که جمع گردند و به ذکر خدا بپردازند و روزش را روزه بدارند و شبش را عبادت کنند.(13)
ب) مستحب است در آغاز روز (هنگامى که آفتاب کمى بلند شود) دو رکعت نماز بجا آورد و در هر رکعت، بعد از سوره حمد پنج مرتبه سوره والشمس را بخواند و پس از سلام نماز، این دعا را بخواند:

لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللهِ الْعَلىِّ الْعَظیمِ، یا مُقیلَ الْعَثَراتِ، اَقِلْنى عَثْرَتى،

جنبش و نیرویى نیست جز به خداى والاى بزرگ اى نادیده گیر لغزشها، نادیده گیر لغزشم را

یا مُجیبَ الدَّعَواتِ، اَجِبْ دَعْوَتى، یا سامِعَ الاَْصْواتِ، اِسْمَعْ صَوْتى،

اى اجابت کننده دعاها اجابت کن دعایم را اى شنواى صداها بشنو صدایم را

وَارْحَمْنى وَتَجاوَزْ عَنْ سَیِّئاتى وَما عِنْدى، یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ.(14)

و به من رحم کن و از گناهانم و آنچه بدى دارم درگذر اى صاحب جلالت و بزرگوارى.

ج) شیخ طوسى» فرمود: مستحب است در این روز، این دعا را بخواند:

اَللّـهُمَّ داحِىَ الْکَعْبَةِ، وَفـالِقَ الْحَـبَّةِ، وَصارِفَ اللَّزْبَةِ، وَکاشِفَ کُـلِّ

خدایا اى گسترنده خانه کعبه و شکافنده دانه و برطرف کننده سختى و گشاینده هر

کُـرْبَـة، اَسْئَلُکَ فى هذَا الْیَوْمِ مِنْ اَیّامِکَ الَّتى اَعْظَمْتَ حَقَّها، وَاَقْدَمْتَ

غم و گرفتارى از تو خواهم در این روز از روزهایت که بزرگ گرداندى حقش را و در سبقت

سَبْقَها، وَجَعَلْتَها عِنْدَ الْمُؤْمِنینَ وَدیعَةً، وَ اِلَیْکَ ذَریعَةً، وَ بِرَحْمَتِکَ

پیشش انداختى و در نزد مؤمنین آن را به ودیعت نهادى و آن را وسیله اى براى آمدن به پیشگاهت و رسیدن برحمت

الْوَسیعَةِ، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد عَبْدِکَ الْمُنْتَجَبِ، فِى الْمیثاقِ الْقَریبِ

وسیعت قراردادى که درود فرستى بر محمّد بنده برگزیده ات در روز میثاق نزدیک که

یَوْمَ التَّلاقِ، فاتِقِ کُلِّ رَتْق، وَداع اِلى کُلِّ حَقٍّ، وَعَلى اَهْلِ بَیْتِهِ الاَْطْهارِ

روز دیدار و ملاقات است آن بزرگوارى که هر در بسته اى را گشود و به هر حقى دعوت فرمود و بر خاندان پاکیزه

الْهُداةِ الْمَنارِ، دَعائِمِ الْجَبّارِ، وَوُلاةِ الْجَنَّةِ وَالنّارِ، وَاَعْطِنا فى یَوْمِنا هذا

و راهنمایان روشنى بخش و پایه هاى دین خدا و زمامداران کار بهشت و دوزخند و عطا کن به ما در این روز

مِنْ عَطآئِکَ الْمَخْزُونِ، غَیْرَ مَقْطوُع وَلا مَمْنوُن، تَجْمَعُ لَنا بِهِ التَّوْبَةَ،

از عطاى موجود در خزینه ات که نه پایان دارد و نه منّتى در آن است گردآورى بدان براى ما توبه

وَحُسْنَ الاَْوْبَةِ، یا خَیْرَ مَدْعُوٍّ وَاَکْرَمَ مَرْجُوٍّ، یا کَفِىُّ یا وَفِىُّ، یا مَنْ لُطْفُهُ

و بازگشت خوبى را بسوى خودت اى بهترین خوانده شدگان و بزرگوارترین مایه امید اى کفایت کننده اى وفادار اى که لطفش در

خَفِىٌّ، اُلْطُفْ لى بِلُطْفِکَ، وَاَسْعِدْنى بِعَفْوِکَ، وَاَیِّدْنى بِنَصْرِکَ، وَلا تُنْسِنى

نهان و خفاست بلطف خویش بر من لطف فرما و به عفوت سعادتمندم کن و به یاریت کمکم ده و از یاد

کَریمَ ذِکْرِکَ، بِوُلاةِ اَمْرِکَ، وَحَفَظَةِ سِرِّکَ، وَ احْفَظْنى مِنْ شَوائِبِ الدَّهْرِ،

کریمانه ات فراموشم مکن به حق زمامداران کار خود و نگهبانان رازت و نگاهم دار از آلودگیهاى روزگار

اِلى یَوْمِ الْحَشْرِ وَالنَّشْرِ، وَاَشْهِدْنى اَوْلِیآئَکَ عِنْدَ خُرُوجِ نَفْسى، وَحُلُولِ

تا روز و برانگیخته شدن و گواه گیر برایم دوستانت را هنگام جان دادنم و سرازیر

رَمْسى، وَانْقِطاعِ عَمَلى، وَانْقِضآءِ اَجَلى، اَللّهُمَّ وَاذْکُرْنى عَلى طُولِ

شدنم در قبر و به پایان رسیدن کردارم و بسر آمدن عمرم خدایا یادم کن در دوران دراز

الْبِلى، اِذا حَلَلْتُ بَیْنَ اَطْباقِ الثَّرى، وَنَسِیَنِى النّاسُونَ مِنَ الْوَرى،

پوسیده شدنم در آن هنگام که میان توده هاى خاک وارد شوم و مردم فراموشکار یکسره فراموشم کرده اند

وَاَحْلِلْنى دارَ الْمُقامَةِ، وَ بَوِّئْنى مَنْزِلَ الْکَرامَةِ، وَاجْعَلْنى مِنْ مُرافِقى

و در خانه ماندنى (بهشت) فرودم آر و در منزل کرامت جایم ده و از رفقاى دوستانت و

اَوْلِیآئِکَ، وَاَهْلِ اجْتِبآئِکَ وَأصْفِیائِکَ، وَبارِکْ لى فى لِقآئِکَ، وَارْزُقْنى

برگزیدگان و مخصوصانت قرارم ده و دیدارت را بر من مبارک گردان و حسن عمل روزیم کن

حُسْنَ الْعَمَلِ قَبْلَ حُلُولِ الاَْجَلِ، بَریئاً مِنَ اَّلَلِ وَسُوءِ الْخَطَلِ، اَللّـهُمَّ وَ

پیش از آن که عمرم بسر رسد در حالى که پاک از لغزش و بد کردارى باشم خدایا

اَوْرِدْنى حَوْضَ نَبِیِّکَ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ، وَاسْقِنى مِنْهُ

مرا به حوض پیامبرت محمّد درود خدا بر او و خاندانش باد (یعنى حوض کوثر) واردم کن و بنوشان مرا از آن

مَشْرَباً رَوِیّاً سآئِغاً هَنیئاً، لا اَظْمَأُ بَعْدَهُ، وَلا اُحَلاَُّ وِرْدَهُ، وَ لا عَنْهُ اُذادُ،

حوض نوشاندنى سیراب کننده و روان و گوارا که دیگر تشنه نشوم و از ورود بدان جلوگیریم نکنند و بازم ندارند

وَاجْعَلْهُ لى خَیْرَ زاد، وَ اَوْفى میعاد، یَوْمَ یَقُومُ الاَْشْهادُ، اَللّهُمَّ وَالْعَنْ

و آن را برایم بهترین توشه راه و کاملترین وعده گاه در روز به پا خواستن گواهان قرار ده خدایا دور ساز

جَبابِرَةَ الاَْوَّلینَ وَالاْخِرینَ، وَبِحُقُوقِ اَوْلِیآئِکَ الْمُسْتَاْثِرینَ، اَللّـهُمَّ

از رحمتت سرکشان اوّلین و آخرین را و آنان که به حقوق دوستان برگزیده ات و تعدّى کردند خدایا

وَاقْصِمْ دَعآئِمَهُمْ، وَاَهْلِکْ اَشْیاعَهُمْ وَ عامِلَهُمْ، وَ عَجِّلْ مَهالِکَهُمْ،

پایه هاى حکومتشان را در هم شکن و پیروان و عمالشان را نابود گردان و به هلاکتشان تعجیل کن

وَاسْلُبْهُمْ مَمالِکَهُمْ، وَضَیِّقْ عَلَیْهِمْ مَسالِکَهُمْ، وَالْعَنْ مُساهِمَهُمْ

و مملکتهاشان را از ایشان بگیر و راهها را بر ایشان تنگ فرما و آنان که با ایشان سهیم

وَمُشارِکَهُمْ، اَللّـهُمَّ وَعَجِّلْ فَرَجَ اَوْلِیآئِکَ، وَارْدُدْ عَلَیْهِمْ مَظالِمَهُمْ،

و شریک هستند نیز از رحمتت دور کن خدایا شتاب کن در فرج دوستانت و حقوق از دست رفته شان را به آنها باز گردان

وَاَظْهِرْ بِالْحَقِّ قآئِمَهُمْ، وَاجْعَلْهُ لِدینِکَ مُنْتَصِراً، وَبِاَمْرِکَ فى اَعْدآئِکَ

و قائمشان را به حق ظاهر گردان و یارى ستاننده دینت و فرمانرواى در میان دشمنانت قرارش ده

مُؤْتَمِراً، اَللّـهُمَّ احْفُفْهُ بِمَلائِکَةِ النَّصْرِ، وَبِما اَلْقَیْتَ اِلَیْهِ مِنَ الاَْمْرِ فى لَیْلَةِ

خدایا فرشتگان یارى دهنده را گرداگردش قرار ده و بدان دستورى که در شب قدر بر او فرستى وى را

الْقَدْرِ، مُنْتَقِماً لَکَ حَتّى تَرْضى، وَیَعُودَ دینُکَ بِهِ وَعَلى یَدَیْهِ جَدیداً

انتقام کشَنده براى خودت قرار ده بدان حد که تو خشنود گردى و دین تو به وسیله او و بدست او بصورت نو و تازه اى

غَضّاً، وَیَمْحَضَ الْحَقَّ مَحْضاً، وَیَرْفِضَ الْباطِلَ رَفْضاً، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ

درآید و حق کاملاً خالص گردد و باطل یکسره از بین برود خدایا درود فرست بر او و

وَعَلى جَمیعِ آبائِهِ، وَاجْعَلْنا مِنْ صَحْبِهِ وَاُسْرَتِهِ، وَابْعَثْنا فى کَرَّتِهِ، حَتّى

بر همه پدرانش و قرار ده ما را از اصحاب و نزدیکانش و در زمان رجعت او ما را برانگیز تا

نَکُونَ فى زَمانِهِ مِنْ اَعْوانِهِ، اَللّهُمَّ اَدْرِکْ بِنا قِیامَهُ، وَاَشْهِدْنا اَیّامَهُ، وَصَلِّ

ما در زمان او جزء یارانش باشیم خدایا توفیق درک زمان قیام او را نصیب ما گردان و در روزگار ظهورش ما را حاضر کن و درود فرست

عَلَیْهِ، وَعَلَیْهِ السَّلامُ، وَارْدُدْ اِلَیْنا سَلامَهُ، وَرَحْمَـةُ اللهِ وَبَرَکـاتُهُ.(15)

بر او و سلام او را بسوى ما بازگردان و سلام و تحیت و رحمت خدا و برکاتش بر او باد. 

--------------------------------------------------------------------------------

1. فروغى از کوثر، (زندگى نامه حضرت فاطمه معصومه) صفحه 32.
2. منتهى الآمال، تاریخ زندگانى امام رضا(علیه السلام) و بحارالانوار، جلد 49، صفحه 9، حدیث 16 و صفحه 10، حدیث 17.
3. منتهى الآمال، تاریخ زندگانى امام رضا(علیه السلام).
4. بحارالانوار، جلد 11، صفحه 217، حدیث 29.
5. منتهى الآمال، تاریخ زندگانى امام محمّد تقى(علیه السلام).
6. بحارالانوار، جلد 50، صفحه 64 و کشف الغمّه، جلد 2، صفحه 363. 
7. اقبال، صفحه 306.
8. همان مدرک، صفحه 307.
9. اقبال، صفحه 308. 
10. همان مدرک.
11. همان مدرک.
12. همان مدرک، صفحه 309.
13. اقبال، صفحه 312.
14. همان مدرک، صفحه 314.
15. مصباح المتهجّد، صفحه 669.

http://quran.roshd.ir


برگرفته شده از tsshpoodeh.blog.ir

بنام خدا

ماه صفر دومین ماه قمری است که برای نامگذاری آن دو دلیل ذکر می شود:

نخست این که از صُفْرَة به معنای زردی گرفته شده، زیرا زمان انتخاب نام با فصل پاییز و زرد شدن برگ درختان مقارن بوده است.

دلیل دوم این که از صِفْر به معنای خالی گرفته شده است، چرا که با پایان یافتن ماه های حرام(رجب، ذی القعده، ذی الحجه و محرم) قبایل بار دیگر وارد جنگ می شدند و شهرها خالی می شد.

معروف است که صفر ماهی منحوس است. در چرایی منحوس بودن ماه صفر دلایلی از جمله رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، شهادت امام حسن علیه السلام و امام رضا علیه السلام در این ماه را ذکر می کنند. همچنین ابتدای ماه صفر با ورود کاروان اسرا به شهر شام مصادف است، و نیز آغاز جنگ صفین در نخستین روز صفر بوده است.

در برخی از روایات اسلامی آمده است که مسلمانان از انجام کارهای مهم در ماه صفر، پرهیز و برای دفع آفات و بلایای این ماه بسیار صدقه دهند. به همین دلیل مسلمانان از این ماه به عنوان ماهی نحس و بد یمن یاد می کنند، چرا که در این ماه وحی قطع می شود. حضرت علی علیه السلام در این مورد فرموده است: با رحلت پیامبرصلی الله علیه وآله چیزی قطع شد که با فوت هیچ احدی قطع نشد.

اول ماه صفر

اعمال مشترک اول هر ماه در ابتدای ماه صفر نیز قابل توجه است از جمله:

دعا

در زمان دیدن هلال خواندن دعای هلال وارد شده است. حداقل آن است که سه مرتبه بگوید: اللّهُ اَکْبَر و سه مرتبه لا إلهَ الَّا الْلّه و سپس بگوید: اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی أذْهَبَ شَهْرَ کَذا وَ جاءَ بِشَهْرِ کَذا.

بهترین دعای زمان رؤیت هلال، دعای چهل و سوم صحیفه سجادیه است.

قرآن

خواندن هفت مرتبه سوره حمد».

روزه

از أموری که بر آن تأکید شده، سه روز روزه گرفتن در هر ماه است. مرحوم علامه مجلسی در زادالمعاد می گوید: مطابق مشهور، این سه روز، پنجشنبه اول ماه و پنجشنبه آخر ماه و چهارشنبه اول از دهه وسط ماه است.

نماز

شب اول ماه: دو رکعت نماز بجا آورد، به این نحو که: در هر رکعت پس از سوره حمد سوره انعام را بخواند سپس از خداوند متعال بخواهد که او را از هر ترسی و هر دردی ایمن گرداند.

روز اول ماه: خواندن نماز اول ماه که آن دو رکعت است، در رکعت اول بعد از حمد سی مرتبه سوره توحید و در رکعت دوم بعد از حمد سی مرتبه سوره قدر بخواند و بعد از نماز صدقه ای در راه خدا بدهد،هر کس چنین کند، سلامت خود را در آن ماه از خداوند متعال گرفته است.

اعمال مستحبی ماه صفر

درباره اعمال مستحبی که در ماه صفر ذکر شده، اهم آن ها خواندن دعا، تلاوت قرآن، اقامه نماز و روزه داری است.

دعای ویژه ماه صفر نیز از محدث بزرگ مرحوم فیض کاشانی» نقل شده که مستحب است هر روز 10 مرتبه قرائت شود:

یا شَدیدَ الْقُوی وَیا شَدیدَ الْمِحالِ یا عَزیزُ یا عَزیزُ یا عَزیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنی شَرَّ خَلْقِکَ یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ وَصَلَّی اللّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ.

ای سخت نیرو و ای سخت عقوبت! ای عزیز، ای عزیز، ای عزیز! در برابر عظمت تو همه آفریدگانت خوار شدند، پس کفایت کن از من شر خلقت را. ای نیکو ده، ای زیبایی بخش، ای نعمت بخش، ای فزون بخش، ای که معبودی جز تو نیست! منزهی تو و من از ستمکاران هستم. پس دعای او (یونس) را اجابت کردیم و از اندوه نجاتش دادیم و این چنین نجات دهیم مؤمنان را و درود خدا بر محمد و آل پاک و پاکیزه اش

سید بن طاووس در کتاب اقبال الاعمال نیز اعمالی را برای ماه صفر ذکر کرده که به شرح ذیل است:

روز سوم

در روز سوم ماه صفر، دو رکعت نماز بخوان که در رکعت اوّل سوره حمد و سوره فتح و در رکعت دوم سوره حمد و سوره توحید قرائت شود و پس از سلام نماز، صد بار صلوات بفرست و صد بار آل ابی سفیان را لعنت کن و صد مرتبه استغفار نما و آنگاه حاجت خویش را از خداوند بخواه.

روزبیستم

در روز اربعین زیارت امام حسین علیه السلام مستحب است و مورد تأکید قرار گرفته. در روایتی که شیخ طوسی از امام حسن عسکری علیه السلام نقل کرده، چنین آمده است: نشانه های مؤمن پنج چیز است: به جای آوردن 51 رکعت نماز(17 رکعت نماز واجب و 34 رکعت نافله)؛ خواندن زیارت اربعین امام حسین علیه السلام؛ انگشتر را بر دستِ راست نهادن؛ پیشانی را به هنگام سجده بر خاک گذاردن و "بسم الله الرّحمن الرّحیم" را در نماز بلند گفتن.

زیارت اربعین که در این روز مستحب است، در کتاب های دعا آمده است و چنین است:

السَّلامُ عَلَی وَلِیِّ اللَّهِ وَ حَبِیبِهِ السَّلامُ عَلَی خَلِیلِ اللَّهِ وَ نَجِیبِهِ السَّلامُ عَلَی صَفِیِّ اللَّهِ وَ ابْنِ صَفِیِّهِ السَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ السَّلامُ عَلَی أَسِیرِ الْکُرُبَاتِ وَ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِیُّکَ وَ ابْنُ وَلِیِّکَ وَ صَفِیُّکَ وَ ابْنُ صَفِیِّکَ الْفَائِزُ بِکَرَامَتِکَ أَکْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَةِ وَ اجْتَبَیْتَهُ بِطِیبِ الْوِلادَةِ وَ جَعَلْتَهُ سَیِّدا مِنَ السَّادَةِ وَ قَائِدا مِنَ الْقَادَةِ وَ ذَائِدا مِنَ الذَّادَةِ وَ أَعْطَیْتَهُ مَوَارِیثَ الْأَنْبِیَاءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَی خَلْقِکَ مِنَ الْأَوْصِیَاءِ فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلالَةِ وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَی وَ شَرَی آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْکَسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدَّی فِی هَوَاهُ وَ أَسْخَطَکَ وَ أَسْخَطَ نَبِیَّکَ ،

سلام بر ولیّ خدا و حبیبش،سلام بر دوست خدا و نجیبش،سلام بر بنده‏ برگزیده خدا و فرزند برگزیده‏اش،سلام بر حسین مظلوم شهید،سلام بر آن دچار گرفتاریها و کشته اشکها،خدایا من گواهی می‏دهم که حسین ولیّ تو و فرزند ولیّ تو،و فرزند برگزیده توست‏ حسینی که به کرامتت رسیده،او را به شهادت گرامی داشتی،و به خوشبختی اختصاصش دادی،و به پاکی ولادت‏ برگزیدی،و او را آقایی از آقایان،و پیشروی از پیشرویان،و مدافعی از مدافعان حق قرار دادی،و میراثهای پیامبران را به او عطا فرمودی،و او را از میان جانشینان حجّت بر بندگانت قرار دادی،و در دعوتش جای‏ عذری باقی نگذاشت،و از خیرخواهی دریغ نورزید،و جانش را در راه تو بذل کرد،تا بندگانت را از جهالت و سرگردانی گمراهی برهاند،درحالی‏که بر علیه او به کمک هم برخاستند،کسانی‏که دنیا مغرورشان کرد،و بهره واقعی خود را به فرومایه‏تر و پست‏تر چیز فروختند،و و آخرتشان را به کمترین بها به گردونه فروش گذاشتند،تکبّر کردند و خود را در دامن هوای نفس انداختند،تو را و پیامبرت را به خشم‏ آوردند،

وَ أَطَاعَ مِنْ عِبَادِکَ أَهْلَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ وَ حَمَلَةَ الْأَوْزَارِ الْمُسْتَوْجِبِینَ النَّارَ [لِلنَّارِ] فَجَاهَدَهُمْ فِیکَ صَابِرا مُحْتَسِبا حَتَّی سُفِکَ فِی طَاعَتِکَ دَمُهُ وَ اسْتُبِیحَ حَرِیمُهُ اللَّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْنا وَبِیلا وَ عَذِّبْهُمْ عَذَابا أَلِیما السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ سَیِّدِ الْأَوْصِیَاءِ أَشْهَدُ أَنَّکَ أَمِینُ اللَّهِ وَ ابْنُ أَمِینِهِ عِشْتَ سَعِیدا وَ مَضَیْتَ حَمِیدا وَ مُتَّ فَقِیدا مَظْلُوما شَهِیدا وَ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَکَ وَ مُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِهِ حَتَّی أَتَاکَ الْیَقِینُ فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ،

و اطاعت کردند از میان بندگانت،اهل شکاف‏افکنی و نفاق و بارکشان گناهان سنگین،و سزواران آتش را پس با آنان درباره تو صابرانه و به حساب تو جهاد کرد،تا در طاعت تو خونش ریخته شد و حریمش مباح گشت‏ خدایا آنان را لعنت کن لعنتی سنگین،و عذابشان کن عذابی دردناک،سلام بر تو ای فرزند رسول خدا،سلام‏ بر تو ای فرزند سرور جانشینان،شهادت می‏دهم که تو امین خدا و فرزند امین اویی،خوشبخت زیستی،و ستوده درگذشتی،و از دنیا رفتی گم‏گشته،و مظلوم و شهید،گواهی می‏دهم که خدا وفاکننده است آنچه را به تو وعده داده،و نابودکننده کسانی را که از یاری‏ات دریغ ورزیدند،و عذاب کننده کسانی را که تو را کشتند،و گواهی می‏دهم که تو به عهد خدا وفا کردید و در راهش به‏ به جهاد برخاستی تا مرگ فرا رسید،پس خدا لعنت کند کسانی را که تو را کشتند،و به تو ستم کردند،و این جریان را شنیدند و به آن خشنود شدند،

اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ أَنِّی وَلِیٌّ لِمَنْ وَالاهُ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاهُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ نُورا فِی الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ [الطَّاهِرَةِ] لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجَاهِلِیَّةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْکَ الْمُدْلَهِمَّاتُ مِنْ ثِیَابِهَا وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ مِنْ دَعَائِمِ الدِّینِ وَ أَرْکَانِ الْمُسْلِمِینَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ الْإِمَامُ الْبَرُّ التَّقِیُّ الرَّضِیُّ اَّکِیُّ الْهَادِی الْمَهْدِیُّ وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوَی وَ أَعْلامُ الْهُدَی وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَی وَ الْحُجَّةُ عَلَی أَهْلِ الدُّنْیَا وَ أَشْهَدُ أَنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِیَابِکُمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِینِی وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِی وَ قَلْبِی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِی لِأَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّی یَأْذَنَ اللَّهُ لَکُمْ فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لا مَعَ عَدُوِّکُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَی أَرْوَاحِکُمْ وَ أَجْسَادِکُمْ [أَجْسَامِکُمْ‏] وَ شَاهِدِکُمْ وَ غَائِبِکُمْ وَ ظَاهِرِکُمْ وَ بَاطِنِکُمْ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ.

خدای من تو را شاهد می‏گیرم که من دوستم با آنان‏که او را دوست دارند،و دشمن با آنان‏ که با او دشمنند،پدر و مادرم فدایت ای فرزند رسول خدا،گواهی می‏دهم که تو در صلبهای بلندمرتبه‏ و رحمهای پاک نوری بودی،جاهلیت با ناپاکیهایش تو را آلوده نکرد،و از جامه‏های تیره و تارش‏ به تو نپوشاند،و گواهی می‏دهم که تو از ستونهای دین،و پایه‏های مسلمانان،و پناهگاه مردم مؤمنی،و گواهی می‏دهم که پیشوای نیکوکار،با تقوا،راضی به مقدرات حق،پاکیزه،هدایت کننده،و هدایت شده‏ای،و گواهی می‏دهم که امامان‏ از فرزندانت،اصل تقوا،و نشانه‏های هدایت،و دستگیره محکم،و حجّت بر اهل دنیا هستند و گواهی می‏دهم که من به یقین مؤمن به شمایم،و به بازگشتتان یقین دارم،براساس قوانین دینم،و عواقب عملم،و قبلم با قلبتان در در صلح،و کارم پیرو کارتان،و یاری‏ام برای شما آماده است،تا خدا به شما اجازه دهد،پس با شمایم نه با دشمنانتان،درودهای خدا بر شما،و بر ارواح و پیکرهایتان،و بر حاضر و غایبتان،و بر ظاهر و باطنتان،آمین ای پروردگار جهانیان.

پس دو رکعت نماز می‏خوانی،و به آنچه می‏خواهی دعا می‏کنی و برمی‏گردی.

http://www.hawzah.net/fa/article/view/93298


بنام خدا
محرم الحرام


پیش از اسلام، عرب جنگ در ماه محرم را حرام می دانست و ترک مخاصمه می کرد؛ لذا از آن زمان این ماه بدین اسم نامگذاری شد.(1) و روز اول محرم را اول سال قمری قرار دادند.(2) در توضیح این که چرا ماه های دیگر که جنگ در آنها حرام است، محرم نامیده نمی شود می توان گفت: چون ترک جنگ از این ماه شروع می شد به آن محرم گفتند.

این ماه در مکتب تشیع یادآور نهضت حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) و حماسه جاودان کربلاست.

این ماه، یادآور دلاورمردی های یاران با وفای اباعبدالله الحسین(علیه السلام)، فداکاری های زینب کبری(سلام الله علیها)، حضرت سجاد(علیه السلام)، و همه اسرای کاروان امام حسین(علیه السلام)، است. این ماه، یادآور خطبه ها و شعارهای آگاهی بخش سالار شهیدان، نطق آتشین حضرت زینب(سلام الله علیها) و خطابه غرّای زین العابدین(علیه السلام)، است.

این ماه، یادآور استقامت حبیب بن مظاهر و شهادت عون و جعفر است.

آری این ماه، ماه پیروزی حق بر باطل است.

 

محرم از منظر معصوم

شیعیان از امام رضا(علیه السلام)، چنین نقل شده است: وقتی محرم فرا می رسید، پدرم خندان دیده نمی شد، حزن و اندوه تا پایان دهه اول بر او غالب بود و روز عاشورا، روز حزن و مصیبت و گریه ایشان بود.»(3)

همچنین حضرت امام رضا(علیه السلام) درباره عاشورا می فرماید: کسی که عاشورا روز مصیبت و اندوه و گریه اش باشد، خداوند قیامت را روز شادمانی و سرور او قرار خواهد داد.»(4)

 

اعمال شب اول ماه محرم

نماز: این شب چند نماز دارد که یکی از آنها به شرح ذیل است:

دو رکعت، که در هر رکعت بعد از حمد یازده مرتبه سوره توحید خوانده شود.

روزه گرفتن در روز عاشورا کراهت دارد؛ ولی بهتر است بدون قصد روزه، تا بعد از نماز عصر از خوردن و آشامیدن خودداری شود

در فضیلت این نماز چنین آمده است:

خواندن این نماز و روزه داشتن روزش موجب امنیّت است و کسی که این عمل را انجام دهد، گویا تمام سال بر کار نیک مداومت داشته است.»(5)

احیای این شب.(6)

نیایش و دعا.(7)

 

اعمال روز اول محرم

اول محرم هر سال اولین روز سال قمری است. از امام محمدباقر(علیه السلام) روایت شده است: آن کس که این روز را روزه بدارد، خداوند دعایش را اجابت می کند، همانگونه که دعای زکریا(علیه السلام) را اجابت کرد.»(8)

دو رکعت نماز خوانده شود و پس از آن سه بار دعای زیر قرائت گردد:

اللّهم انت الاله القدیم و هذه سنةٌ جدیدةٌ فاسئلک فیها العصمة من الشیطان و القوَّة علی هذه النّفس الامّارة بالسُّوء»(9)؛ بارالها! تو خدای قدیم و جاودانی و این سال، سال نو است، از تو می خواهم که مرا در این سال از شیطان حفظ کنی و بر نفس اماره (راهنمایی کننده) به بدی پیروز سازی.

عزاداری
روز دوم محرم

در چنین روزی کاروان امام حسین(علیه السلام) در سال 61 ه.ق وارد سرزمین کربلا شد و با ممانعت لشکر حرّ مجبور به توقّف در آنجا گردید.(10)

 

روز سوم محرم

از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل شده است: هر کس در این روز روزه بگیرد، خداوند دعایش را اجابت کند.»(11) در آن روز سپاه عمر بن سعد وارد کربلا شد.

 

روز چهارم محرم

بی نتیجه بودن مذاکره حضرت سیدالشهداء(علیه السلام)، با عمر بن سعد برای وادار کردن لشکر وی به ترک جنگ و دعوت او و لشکرش جهت ملحق شدن به سپاه اسلام.

 

روز هفتم محرم

روزه گرفتن مستحب است.

از امام رضا(علیه السلام)، چنین نقل شده است: وقتی محرم فرا می رسید، پدرم خندان دیده نمی شد، حزن و اندوه تا پایان دهه اول بر او غالب بود و روز عاشورا، روز حزن و مصیبت و گریه ایشان بود

روز نهم محرم

تاسوعای حسینی، روز محاصره امام حسین(علیه السلام) و اصحابش در سرزمین کربلا توسط سپاه شمر.(12)

 

اعمال شب عاشورا

1ـ چند نماز برای این شب در روایات آمده است که یکی از آنها چنین است:

چهار رکعت نماز که در هر رکعت بعد از سوره حمد، 50 بار سوره توحید خوانده می شود. پس از پایان نماز، 70 بار سبحان الله والحمدالله و لا اله الاّ الله و الله اکبر ولا حول ولا قوة الاّ بالله العلیّ العظیم» خوانده شود.(13)

2ـ احیای این شب کنار قبر امام حسین(علیه السلام).(14)

3ـ دعا و نیایش. (15)

 

اعمال روز عاشورا

عزاداری بر امام حسین(علیه السلام) و شهدای کربلا، در این مورد از امام رضا(علیه السلام) نقل شده است:

هر کس کار و کوشش را در این روز، رها کند، خداوند خواسته هایش را برآورد و هر کس این روز را با حزن و اندوه سپری کند، خداوند قیامت را روز خوشحالی او قرار دهد. (16)

2ـ زیارت امام حسین(علیه السلام).(17)

3ـ روزه گرفتن در این روز کراهت دارد؛ ولی بهتر است بدون قصد روزه، تا بعد از نماز عصر از خوردن و آشامیدن خودداری شود. (18)

4ـ آب دادن به زائران امام حسین(علیه السلام).(19)

5ـ خواندن سوره توحید هزار مرتبه.(20)

6ـ خواندن زیارت عاشورا. (21)

7ـ گفتن هزار بار ذکر اللّهم العن قتلة الحسین(علیه السلام).»(22)

 

روز دوازدهم محرم

ورود کاروان اسیران کربلا به کوفه و شهادت حضرت سجاد(علیه السلام) در سال 94 ه ق.

 

پی نوشت ها:

1) مصباح کفعمی، ص 509.

2) فرهنگ عاشورا، ص 405، جواد محدثی.

3) وسائل الشیعه، ج 5، ص 394، حدیث 8.

4) همان، حدیث 7.

5) بحارالانوار، ج 98، ص 333؛ وسائل الشیعه، ج 5، ص 294، حدیث 1؛ مفاتیح الجنان، ص 286.

6) مصباح المتهجد، ص 783.

7) بحارالانوار، ج 98، ص 324.

8) عروة الوثقی، ج 2، ص 243؛ وسائل الشیعه، ج 7، ص 347، حدیث 3.

9) بحارالانوار، ج 98، ص 334.

10) فرهنگ عاشورا، ص 406.

11) عروة الوثقی، ج 2، ص 242؛ وسائل الشیعه، ج 7، ص 348.

12) وسائل الشیعه، ج 7، ص 339، حدیث 1.

13) همان، ص 295، حدیث 4 و 5.

14) بحارالانوار، ج 98، ص 340.

15) همان، ص 338.

16) بحارالانوار، ج 98، ص 43، حدیث 5.

17) کامل ایارات، ص 174، حدیث 5 و 6.

18) وسائل الشیعه، ج 7، ص 338، حدیث 7.

19) کامل ایارات، ص 174، حدیث 5.

20) وسائل الشیعه، ج 7، ص 339، حدیث 8.

21) کامل ایارات، ص 174.

22) مفاتیح الجنان، ص 298
تبیان


بنام خدا
اعمال و مناسبت‌های ربیع‌الاول، ماه جشن و سُرور

دو ماه‌ محرم و صفر را پشت سر گذاشتیم و به ماه ربیع‌الاول، بهار ماه‌ها رسیدیم.
 
در این ماه آثار رحمت خداوند هویداست و ذخایر برکات خداوند و نورهای زیبایی او بر زمین فرود آمده است، زیرا میلاد رسول خدا  صلی الله علیه وآله در این ماه است و سزاوار است که همه علاقه‌مندان مکتب اهل بیت(علیهم السلام) آن را ارج نهند و گرامی بدارند.
 
ماه ربیع‌الاول آمیخته با خاطره غم‌انگیزی چون شهادت امام حسن عسکری علیه السلام و مطابق روایت معروف، ماه میلاد مبارک پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله و حضرت صادق علیه السلام ، هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله از مکه به مدینه، آغاز امامت پربرکت حضرت بقیة اللّه صلوات الله علیهاو ماه رخداد واقعه عظیم لیلة‌المبیت» است.
 
به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، اعمال و وقایع رخ داده در ماه ربیع‌الاول به عنوان سومین ماه قمری، به شرح زیر است:
 
اعمال مشترک اول هر ماه

 
دعای هنگام رؤیت هلال، خواندن سوره حمد، نماز اول ماه و روزه گرفتن، اعمال مشترک اول هر ماه قمری هستند که می‌توانید برای مشاهده شرح و کیفیت انجام آنها به نشانی اینترنتی زیر مراجعه کنید:
 
http://makarem.ir/prayer/?gid=217
 
اعمال مختص این ماه
 
روز اوّل
 
علما گفته‌اند مستحب است، به شکرانه هجرت موفّقیت‌آمیز رسول خدا صلی الله علیه وآله این روز را روزه بگیرند و صدقه و انفاق و احسان نمایند، و همچنین زیارت آن بزرگوار، در این روز مناسب است.
 
مرحوم سیّد بن طاووس»، دعایی را برای این روز در کتاب اقبال نقل کرده است.
 
روز دوازدهم
 
در این روز دو رکعت نماز مستحب است که در رکعت اوّل بعد از حمد، سه مرتبه سوره قل یا ایّها الکافرون» و در رکعت دوم بعد از حمد، سه مرتبه سوره توحید» خوانده شود.
 
روز هفدهم
 
این روز مطابق نظر مشهور علمای امامیّه، روز ولادت رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و همچنین میلاد امام صادق(علیه السلام)است و روز بسیار مبارکی و دارای اعمالی است:
 
1) غسل؛ به نیّت روز هفدهم ربیع الاوّل.
 
2) روزه؛ که برای آن فضیلت بسیار نقل شده است، از جمله در روایاتی از ائمّه معصومین(علیهم السلام)آمده است: کسی که این روز را روزه بدارد، خداوند برای او ثواب روزه یکسال را مقرّر می‌فرماید.
 
3) دادن صدقه، احسان نمودن و خوشحال کردن مؤمنان و به زیارت مشاهد مشرّفه رفتن.
 
4) زیارت رسول خدا صلی الله علیه وآله از دور و نزدیک؛ در روایتی از آن حضرت آمده است: هر کس بعد از وفات من، قبرم را زیارت کند مانند کسی است که به هنگام حیاتم به سوی من هجرت کرده باشد، اگر نمی‌توانید مرا از نزدیک زیارت کنید، از همان راه دور به سوی من سلام بفرستید (که به من می‌رسد).
 
5) زیارت امیرمؤمنان، علی(علیه السلام) نیز در این روز مستحب است با همان زیارتی که امام صادق(علیه السلام) در چنین روزی کنار ضریح شریف آن حضرت(علیه السلام) وی را زیارت کرد. برای خواندن این زیات به آدرس زیر مراجعه شود.
 
http://makarem.ir/prayer/?gid=301
 
6) تکریم، تعظیم و بزرگداشت این روز بسیار بجاست، مرحوم سیّد بن طاووس»، در اقبال، در تکریم و تعظیم این روز به خاطر ولادت شخص اوّل عالم امکان و سرور همه ممکنات حضرت نبیّ اکرم(صلی الله علیه وآله) سفارش بسیار کرده است.
 
بنابراین، سزاوار است مسلمین با برپایی جشن‌ها و تشکیل جلسات، هرچه بیشتر با شخصیّت نبیّ مکرّم اسلام صلی الله علیه وآله ، سیره و تاریخ زندگی او آشنا شوند و از آن، برای ساختن جامعه‌ای اسلامی و محمّدی بهره کامل گیرند.
 
رخدادهای این ماه
 
شب اوّل

 
این شب به نام لیلة المبیت» مزیّن است، در این شب یک حادثه مهمّ تاریخی واقع شد و آن این که در سال سیزدهم بعثت، رسول خدا صلی الله علیه وآله از مکّه به قصد هجرت به سوی مدینه، از شهر خارج شد و در غار ثور» پنهان گردید و امیر مؤمنان علی علیه السلام برای اغفال دشمنان، فداکارانه در بستر رسول خدا صلی الله علیه وآله خوابید و مشرکان قریش که خانه رسول خدا صلی الله علیه وآله را محاصره کرده بودند، به گمان آن که رسول خدا صلی الله علیه وآله در بسترش آرمیده است، تا صبح منتظر ماندند و چون صبحگاهان با شمشیرهای به منزل آن حضرت هجوم بردند تا رسول اللّه صلی الله علیه وآله را بکشند، علی علیه السلام را دیدند که از آن بستر برخاست! بدین سان، رسول خدا صلی الله علیه وآله در فرصتی مناسب خود را از چنگال مشرکان قریش نجات داد و علی علیه السلام نیز با این فداکاری، عشق و علاقه و برادری خود را نسبت به رسول خدا صلی الله علیه وآله نشان داد؛ این در حالی بود که هر زمان ممکن بود کسی را که در بستر خوابیده به قتل برسانند.
 
آیه شریفه وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبادِ; بعضی از مردمِ (با ایمان و فداکار) جان خود را در برابر خشنودی خدا می‌فروشند؛ و خداوند نسبت به بندگان مهربان است» در حقّ آن حضرت نازل شد.
 
سال هجرت رسول خدا صلی الله علیه وآله مبدأ تاریخ مسلمانان است و تحوّلی عظیم در جهان اسلام روی داد.
 
روز هشتم

 
در روز هشتم ربیع الأوّل، سال 206، شهادت امام حسن عسکری(علیه السلام) طبق روایتی واقع شده است و از همان روز، امامت حضرت صاحب اّمان، حجّة بن الحسن عجّل الله تعالی فرجه الشریف آغاز شد.
 
روز دهم
 
روز ازدواج رسول خدا صلی الله علیه وآله با حضرت خدیجه کبری(علیها السلام) است در حالی که رسول خدا صلی الله علیه وآله 25 ساله بود و حضرت خدیجه(علیها السلام)40 ساله. به همین مناسبت روزه این روز به عنوان شکرگزاری مستحب شمرده شده است.
 
روز دوازدهم

 
این روز مطابق نظر مرحوم شیخ کلینی و مسعودی و همچنین مشهور میان اهل سنّت، روز ولادت با سعادت نبیّ مکرّم اسلام صلی الله علیه وآله است.
 
همچنین در این روز، رسول خدا صلی الله علیه وآله بعد از 12 روز که مسیر راه میان مکّه و مدینه را پیمود وارد مدینه گردید. و نیز روز انقراض دولت بنی‌مروان در سال 132 است.
 
روز چهاردهم
 
در سال 64 در چنین روزی، یزید بن معاویه به هلاکت رسید.
 
وی پس از سه سال و نُه ماه خلافت که همراه با جنایات عظیمی بود - که مهمترین آن واقعه کربلا و شهادت ابی عبداللّه الحسین علیه السلام و یارانش می‌باشد - در سنّ 37 سالگی در منطقه حوران» زندگی ننگینش به پایان رسید؛ جنازه‌اش را در دمشق دفن کردند؛ ولی اکنون اثری از او نیست.
 
شب هفدهم

 
طبق روایات مشهور شیعه، شب ولادت حضرت خاتم الانبیا، رسول معظّم اسلام صلی الله علیه وآله است و شب بسیار مبارکی است.
 
همچنین یکسال قبل از هجرت رسول خدا صلی الله علیه وآله ، در چنین شبی معراج آن حضرت صورت گرفت.
 
روز هفدهم
 
همان گونه که گفتیم مشهور میان علمای امامیّه آن است که روز هفدهم ربیع الأوّل، روز ولادت با سعادت رسول خدا حضرت محمّد بن عبداللّه صلی الله علیه وآله است و معروف آن است که ولادتش در مکّه معظّمه، واقع شده است، و زمان ولادتش هنگام طلوع فجر، روز جمعه، سنه عام الفیل بوده است. (عام الفیل سالی است که ابرهه با لشکرش که بر فیل سوار بودند به قصد تخریب کعبه آمد، ولی همگی نابود شدند).
 
همچنین در چنین روزی در سال 83 هجری قمری، ولادت امام صادق(علیه السلام) واقع شده است و از این جهت نیز بر اهمّیّت این روز افزوده شده است.
 
ماه ربیع الأوّل گرچه آغاز آن آمیخته با خاطره غم‌انگیز و اندوه‌بار شهادت امام حسن عسکری(علیه السلام)است، ولی از آن جا که میلاد مبارک حضرت ختمی مرتبت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله مطابق روایت معروف، در هفدهم این ماه و طبق روایت غیرمعروف، در دوازدهم آن واقع شده و میلاد حضرت صادق علیه السلام نیز در هفدهم این ماه است، ماه شادی و جشن و سُرور است.
 
از آن جا که هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله که سرچشمه دگرگونیِ عمیق در جهانِ اسلام و عزّت و شوکت مسلمین شد، و همچنین داستان لیلة‌المبیت» در این ماه واقع گردیده، و آغاز امامت پربرکت حضرت بقیة اللّه (ارواحنا فداه) همزمان با شهادتِ پدر بزرگوارش نیز می‌باشد؛ در مجموع از ماه‌های بسیار پربرکت و پرخاطره است، که سزاوار است، همه علاقه مندان مکتب اهل بیت(علیهم السلام) آن را ارج نهند و گرامی بدارند.
 
منبع:
 
پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله مکارم شیرازی
/2759/

راسخون

بنام خدا

 

ربیع به معنى

بهار از ماده رَبع مى باشد. علت این که به این ماه ربیع گفته مى شود این است که در فصل بهار گیاهان تر و تازه اند و نامگذارى این ماه در فصل بهار رخ داده است. ماه

ربیع الثانی(ربیع الآخر) چهارمین ماه از ماه های قمری است. در روایات اسلامی و کتب دعا، اعمال زیادی برای این ماه ذکر نشده است. نمونه هایی از . 

ربیع الثانی. ربیع الثانی: ربیع به معنى بهار از ماده رَبع مى باشد. علت این که به این ماه ربیع گفته مى شود این است که در فصل بهار گیاهان تر و تازه اند و نامگذارى این ماه در فصل بهار رخ داده است. ماه ربیع الثانی(ربیع الآخر) چهارمین ماه از ماه های قمری است. در روایات اسلامی و کتب دعا، اعمال زیادی برای این ماه ذکر نشده است. نمونه هایی از آداب و حوادث مهم این ماه:

خلاصه آمار مناسبت های ربیع الثانی
چهارم ربیع الثانی /تولد حضرت عبدالعظیم حسنی
پنجم ربیع الثانی /روز جمهوری اسلامی ایران
هشتم ربیع الثانی /ولادت امام حسن عسکری”ع″(۲۳۲ه ق)
دهم ربیع الثانی  /وفات حضرت معصومه”س″(۲۰۱ه ق)
پانزدهم ربیع الثانی /قیام مختار

روز اول: از مهم ترین اعمال ماه ربیع الثانی؛ چنانچه در تمام ماه های قمری در کتاب های دعا ذکر شده است؛ دعا و نماز در اول ماه است. هم چنین؛ در ایـن روز بـخـوانـد دعـایـی را کـه سـیـد بـن طـاووس نقل فرموده: اللهم انت اله کل شی.»

روز چهارم: تولد حضرت عبدالعظیم حسنی، در سال 173 هجری قمری.یکی از چهره های شاخص اصحاب ائمه علیهم السلام، حضرت عبدالعظیم حسنی است که در شمار اصحاب امام رضا، امام جواد و امام هادی علیهم السلام بوده و مورد تمجید فراوان قرار گرفته است. حضرت عبدالعظیم از نوادگان امام حسن مجتبی بود که در شهر مدینه به دنیا آمد. ایشان فردی پرهیزگار و اندیشمند که بعد از ائمه بزرگوار هم عصر خویش به طور مستقیم، نقل حدیث کرده است. ایشان در زمان امامت امام هادی علیه السلام به پیشنهاد آن حضرت برای هدایت مردم به ایران مهاجرت کرد و در شهر ری در نزدیکی تهران کنونی مسکن گزید. آمدن حضرت عبدالعظیم به ری هم نشانه وجود تشیع در این شهر بوده و هم خود زمینه ای برای رشد دعوت شیعی شده است حضرت عبدالعظیم حسنی احتمالا در حدود سال 250 هجری به درجه رفیع شهادت نایل شد.

روز هفتم: منع شیاطین از رفتن به آسمان بالاتر با پرتاب شهاب سنگ های آتشین توسط ملائکه، 20 روز پس از ولادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم. روز هشتم: در این روز در سال 232 هجری قمری ولادت امام حسن عسکری عـلیـه السـلام در شهر سامرا بوده واقـع شـده است. نـام والده آن جـنـاب را حـدیـث» و بـعـضـی سـلیـل» گـفـتـه اند و آن معظمه در نهایت عفت و صلاح و ورع و تقوی و از عارفات صـالحات و مفزع شیعه بوده است. علامه مجلسی رحمه الله در زاد المعاد فرموده و شـیـخ مـفـیـد نـیـز نقل کرده اسـت کـه در روز دهـم مـاه ربـیـع الثـانـی سـال 232 هجری قمری، حضرت امام حسن عسکری علیه السلام متولد شـده اسـت.

روز دهم: وفات کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها در سال201 هجری قمری.حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها، خواهر گرامی امام رضا(علیه السلام) در سال 173 ق. در مدینه به دنیا آمد. ایشان بانویی سخنور، معلمی توانا و در زهد و تقوا برجسته بود، حضرت معصومه سلام الله علیها یک سال پس از ورود برادرش به خراسان به قصد دیدار وی از مدینه به سمت خراسان حرکت کرد، اما پس از حوادثی که در شهر ساوه برای آن حضرت پیش آمد، بیمار شد. این بانوی مکرمه و مجلله چون، در شرافت و فضیلت شهر قم احادیثی را از پدران خود شنیده بود، عزم این شهر کرد و پس از هفده روز توقف در قم، به ملکوت اعلی پیوست آن حضرت در قم مدفون است و آرامگاه با شکوه دختر امام موسی کاظم در قم، محفل و زیارتگاه مردم و دانشمندان با فضیلت است همچنین حوزه مهم علمی و دینی قم در کنار حرم ایشان شکل گرفته است.کریمه اهل بیت حضرت معصومه سلام الله علیها تاریخ چشم به راه فاطمه ای دیگر است. انتظار به سر می آید و شمیم دلنوازی، خانه خورشید را فرا میگیرد. خنکای حضور دوباره فاطمه سلام الله علیها در فضای مدینه جاری می شود و کوثر فاطمی، جوشیدن میگیرد. به کوچه باغهای حرم تو پناه می آورم و در سایه سار ملکوتی آن، نفسی تازه می نمایم. کنار نهر استجابت می نشینم و قطره ای می شوم در آبی زلال اشک های زائرانت. ضریح نورانی ات را در آغوش میگیرم و از بین شبکه های آن، مزار مطهر تو را تماشا می کنم. باورم نمی شود! آیا به این سادگی به زیارت تو آمده ام! تو که زیارتت، همسان زیارت یاس گمشده مدینه است! زندگی نامه حضرت معصومه سلام الله علیها نام شریف آن بزرگوار فاطمه و مشهورترین لقب آن حضرت، معصومه» است. پدر بزرگوارش امام هفتم شیعیان حضرت موسى بن جعفرعلیهماالسلام و مادر مکرمه اش حضرت نجمه خاتون سلام الله علیها است . آن بانو مادر امام هشتم نیز هست . لذا حضرت معصومه سلام الله علیها با حضرت رضا علیه السلام از یک مادر هستند.ولادت آن حضرت در روز اول ذیقعده سال ١٧٣ هجرى قمرى در مدینه منوره واقع شده است.


دیرى نپایید که در همان سنین کودکى مواجه با مصیبت شهادت پدر گرامى خود در حبس هارون در شهر بغداد شد. لذا از آن پس تحت مراقبت و تربیت برادر بزرگوارش حضرت على بن موسى الرضا علیه السلام قرارگرفت.در سال ٢٠٠ هجرى قمرى در پى اصرار و تهدید مأمون عباسى سفر تبعید گونه حضرت رضا علیه السلام به مرو انجام شد و آن حضرت بدون این که کسى از بستگان و اهل بیت خود را همراه ببرند راهى خراسان شدند.یک سال بعد از هجرت برادر، حضرت معصومه سلام الله علیها به شوق دیدار برادر و ادای رسالت زینبی و پیام ولایت به همراه عده اى از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حرکت کرد و در هر شهر و محلى مورد استقبال مردم واقع مى شد. این جا بود که آن حضرت نیز همچون عمه بزرگوارشان حضرت زینب سلام الله علیها پیام مظلومیت و غربت برادر گرامیشان را به مردم مؤمن و مسلمان مى رساندند و مخالفت خود و اهلبیت علیهم السلام را با حکومت حیله گر بنى عباس اظهار مى کرد. بدین جهت تا کاروان حضرت به شهر ساوه رسید عده اى از مخالفان اهلبیت که از پشتیبانى مأموران حکومت برخوردار بودند،سر راه را گرفتند و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند، در نتیجه تقریباً همه مردان کاروان به شهادت رسیدند، حتى بنابر نقلى حضرت معصومه سلام الله علیها را نیز مسموم کردند.به هر حال ، یا بر اثر اندوه و غم زیاد از این ماتم و یا بر اثر مسمومیت از زهر جفا، حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها بیمار شدند و چون دیگر امکان ادامه راه به طرف خراسان نبود قصد شهر قم را نمود. پرسید: از این شهرساوه» تا قم» چند فرسنگ است؟ آن چه بود جواب دادند، فرمود: مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که مى فرمود: شهر قم مرکز شیعیان ما است. بزرگان شهر قم وقتى از این خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند; و در حالى که موسى بن خزرج» بزرگ خانداناشعرى» زمام ناقه آن حضرت را به دوش مى کشید و عده فراوانى از مردم پیاده و سواره گرداگرد کجاوه حضرت در حرکت بودند، حدوداً در روز ٢٣ ربیع الاول سال ٢٠١ هجرى قمرى حضرت وارد شهر مقدس قم شدند. سپس در محلى که امروز میدان میر» نامیده مى شود شتر آن حضرت در جلو در منزل موسى بن خزرج» زانو زد و افتخار میزبانى حضرت نصیب او شد.آن بزرگوار به مدت ١٧ روز در این شهر زندگى کرد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود.محل عبادت آن حضرت در مدرسه ستیه به نام بیت النور» هم اکنون محل زیارت ارادتمندان آن حضرت است. سرانجام در روز دهم ربیع الثانى و بنا بر قولى دوازدهم ربع الثانى» سال ٢٠١ هجرى پیش از آن که دیدگان مبارکش به دیدار برادر روشن شود، در دیار غربت و با اندوه فراوان دیده از جهان فروبست و شیعیان را در ماتم خود به سوگ نشاند .مردم قم با تجلیل فراوان پیکر پاکش را به سوى محل فعلى که در آن روز بیرون شهر و به نام باغ بابلان» معروف بود تشییع نمودند. همین که قبر مهیا شد دراین که چه کسى بدن مطهر آن حضرت را داخل قبر قرار دهد دچار مشکل شدند، که ناگاه دو تن سواره که نقاب به صورت داشتند از جانب قبله پیدا شدند و به سرعت نزدیک آمدند و پس از خواندن نماز یکى از آن دو وارد قبر شد و دیگرى جسد پاک و مطهر آن حضرت را برداشت و به دست او داد تا در دل خاک نهان سازد.آن دو نفر پس از پایان مراسم بدون آن که با کسى سخن بگویند بر اسب هاى خود سوار و از محل دور شدند.بنا به گفته بعضی از علما به نظر مى رسد که آن دو بزرگوار، دو حجت پروردگار: حضرت رضا  الله علیه و امام جواد علیه السلام باشند چرا که معمولاً مراسم دفن بزرگان دین با حضور اولیا الهی انجام شده است.پس از دفن حضرت معصومه علیها السلام موسى بن خزرج سایبانى از بوریا بر فراز قبر شریفش قرار داد تا این که حضرت زینب فرزند امام جواد علیه السلام به سال ٢۵۶ هجرى قمرى اولین گنبد را بر فراز قبر شریف عمه بزرگوارش بنا کرد و بدین سان تربت پاک آن بانوى بزرگوار اسلام قبله گاه قلوب ارادتمندان به اهلبیت علیهم السلام . و دارالشفای دلسوختگان عاشق ولایت وامامت شد.

روز سیزدهم: شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بنا به روایتی؛ به روایت مرحوم ابن شهر آشوب در مناقب، شهادت فاطمه زهرا الله علیها در این روز بوده است.[1] در سال یازدهم هجرت هفتاد و پنج روز که از رحلت پیامبر بزرگ اسلام گذشته بود، حادثه دردناک و غم انگیز شهادت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها در مدینه منوره به وقوع پیوست.بسیاری از علما و مورخان اسلام آن را پذیرفته اند همانند شیخ کلینی و شیخ مفید و سید هاشم بحرینی و. چه بسا مستند آنان روایتی است که ابوعبیده از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود: همانا بعد از رحلت رسول خدا-فاطمه الله علیها - هفتاد و پنج روز بیشتر زندگی نکرد، در این مدت اندوه بسیار او را فرا گرفته بود جبرئیل بر او نازل می گشت و به او تسلیت می گفت و روان او را آرامش می داد و از چگونگی حال پیامبر در عالم آخرت آگاهش می نمود و اخبار و حوادث آینده را نسبت به فرزندانش مطرح می کرد، که حضرت علی علیه السلام آنها را می نوشت. بعضی شهادت آن حضرت را نود و پنج روز بعد از رحلت پیامبر دانسته اند.

روز چهاردهم: قیام مختار بن ابی عبیده ثقفی به خونخواهی شهدای کربلا در کوفه سال66 هجری قمری. برخی از مورخان آغاز قیام او را چهاردهم ربیع الاوّل ذکر کرده اند.پس از شهادت امام حسین علیه السلام و قیام توابین، نفرتی عمیق از بنی امیه در میان مسلمین ایجاد شد. به دنبال شکست قیام توابین، باقی مانده آن ها به گرد مختار بن ابو عبیده ثقفی جمع شدند. مختار به داعیه خون خواهی امام حسین علیه السلام و دعوت به محمد حنفیه برادر آن حضرت، در کوفه قیام کرد و آن شهر را تصرف نمود مختار قاتلان و کسانی را که در شهادت امام حسین علیه السلام نقش داشتند به قتل رساند و انتقام اهل بیت را از اشقیای زمان گرفت. مختار ثقفی حدود یک سال بر کوفه حکومت کرد. اما از سپاهیان مصعب به زبیر شکست خورد و کشته شد.

روز بیست و دوم: وفات موسی مبرقع پسر امام جواد علیه السلام در ماه ربیع الثانی سال 292 قمری روی داده است. نام: موسی، کنیه: ابوجعفر، لقب: مبرقع، که از شدت زیبایی بر جمال مبارک نقاب می زد. نام پدر: جواد الائمه علیه السلام و مادر آن حضرت کنیز بود. جناب موسی مبرقع علیه السلام پسر حضرت جواد علیه السلام در سال 296 هجری در شهر قم وفات یافت. به نقلی وفات آن جناب در هشتم ربیع الثانی بوده است.[2] بنابر قول دیگری در 14 ربیع الثانی وفات موسی مبرقع واقع شده است. قبر آن بزرگوار در چهل اختران قم خیابان آذر مشهور است.[3] ایشان از اولین سادات رضوی بود که در سال 256 هجری قمری وارد قم گردید. او به طور دائم بر صورت خود برقعی داشت، ولی مردم عرب ساکن قم او را از قم بیرون کردند، و او به کاشان رفت و در آنجا مورد احترام قرار گرفت. بعد از آمدن ابوالصدیم حسین بن علی بن آدم و مرد دیگری از رؤسای قم، عرب های قم متوجه شدند موسی چه کسی بوده است، و آن بزرگوار را به قم بازگرداندند و خانه ای برای او آماده کردند. همچنین در روستاهای متعدد زمین و باغ برای او خریدند و خواهرانش زینب و ام محمد و میمونه، دختران حضرت جواد علیه السلام به قم آمدند، و بر او وارد شدند. هنگامی که جناب موسی مبرقع در قم از دنیا رفت، امیر قم عباس بن عمرو غنوی بر او نماز خواند، و در محل کنونی که در قم معروف است و قبلاً خانه محمد بن حسن بن ابی خالد اشعری ملقب به شنبوله بود، دفن شد. کلینی رحمه الله در کافی به سند معتبر نقل کرده که جناب موسی مبرقع تولیت اوقاف را از جانب امام علیه السلام داشته اند.[۴]

روز سی ام: وفات زینب بنت خزیمه، همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در سال چهارم قمری در آخرین روز از ماه ربیع الاول اتفاق افتاده است. 

http://feraghat90.blogfa.com


بنام خدا
 
 
 

مناسبت های جمادی الأوّل
روز اول : شیخ کاظم بغدادى معروف به اُزرى مداح اهل بیت ادیبى کامل و شاعرى فاضل و صاحب قصیده هائیه که قریب به هزار بیت است که صاحب جواهر اجر و ثواب اخروى آنرا بر اجر جواهر ترجیح مى داد و آرزو مى کرد کاش ثواب قصیده در نامه عمل او و ثواب جواهر در نامه عمل ازرى ثبت شود.
در سال 1211 قمرى در حدود 80 سالگى در کاظمین وفات کرد و در سرابى که معروف به قبر مرحوم سید مرتضى است دفن گردید.
روز پنجم :
ولادت عقیلة العرب زینب کبرى 5 ق که مادرش حضرت زهراء و شوهرش ‍ عبدالله بن جعفر پسر عمّ خویش بود و از او فرزندانى آورد به نامهاى محمّد و عون که در کربلا شهید شدند و بعضى نوشته اند مادر محمد خوصا نام داشت واز حضرت زینب نبود و جناب زینب سوّمین فرزند فاطمه زهراء مى باشد و ما زندگى این خاتون را در کتاب انصار الحسین نوشته ایم .
1- آفتاب بر حضرت یوشع پیغمبر (علیه السلام) برگشت .
یوشع وصى و خواهرزاده حضرت موسى و چهل و دو سال در خدمت حضرت موسى بود و صد ساله بود که کلیم اللّه رحلت نمود و 27 سال به امر نبوت پرداخت و سپس از دار فانى بدار باقى شتافت و مدت عمر آن حضرت 127 سال بود.
ناگفته نماند که آفتاب بر دو شخصیت ردّ شده اول بر یوشع (علیه السلام) و دیگرى بر حضرت امیرالمؤ منین على بن ابیطالب (علیه السلام) وصى رسول خدا (صل اللّه علیه و آله و سلم ).
2- غزوة موته 8 ق :
موته قریه ایست از قراى بَلقاء در اراضى شام و از آنجا تا بیت المقدس دو منزل راه است . حضرت رسول اکرم (صل اللّه علیه و آله و سلم ) حارث بن عمیر را با نامه اى بسوى حاکم بُصرى (بضم با) که قصبه ایست از اَعمال شام فرستاد وقتى که به اراض موته رسید شرحبیل بن عمرو از بزرگان درگاه قیصر او را به قتل رسانید این خبر به گوش پیغمبر رسید فرمان داد لشکر اسلام به ارض جُرف روند و خود حضرت نیز تشریف بردند لشکر مسلمانان سه هزار نفر بود حضرت پرچم سفید را به جعفر بن ابیطالب داد و امیر لشکر نمود فرمود اگر جعفر نماند زیدبن حارثه و اگر او نیز نماند عبدالله بن رواحة پرچم را بردارد بعد از آن مسلمانان کسى را اختیار مى کنند تا امیر لشکر شود.
شرحبیل این خبر را شنید او نیز از قیصر لشکرى عظیم خواست پس هر دو لشکر مقابل هم صف کشیدند جناب جعفر حمله نمود بعد از جنگ و فداکارى و رشادت اول دست راست او را جدا کردند پرچم را به دست چپ گرفت و دست چپ او را نیز جدا کردند. پرچم را با دو بازویش ‍ نگهداشت کافرى شمشیرى بر کمرش زد و آن حضرت را شهید نمود بعد زید بن حارثه و بعد از کشته شدن آن عبدالله بن رواحة پرچم را برداشت و بعد از کشته شدن عبدالله مسلمانان خالدبن ولید را امیر لشکر کردن خالد از روز تا شب در میدان حرب به ضرب مشغول بود و روز دیگر اوضاع لشکر را تغییر داد مخالفان تصور کردند که به لشکر اسلام نیروى کمکى آمده از ترس ‍ گریختند و مسلمانان با نصرت متوجه مدینه گشتند.
روز نهم
1- شهادت شهید اول 786 ق :
استاد الفقهاء و رئیس المذهب شیخنا الاعظم محمد بن مکّى بن محمد بن حامد عاملى جَزینى مشهور به شهید اول در سال 734 ق متولد شد و به عراق کوچ کرد و مشغول تحصیل گشت تا اینکه مشارالیه با لبنان شد ولى آن جناب در اثر فشار عامّه بسیار تقیّه مى نمود و علنى اظهار تشیع نمى کرد با اینهمه قاضى شام عبادین جماعه شافعى به آن عالم ربانى حسادت ورزیدو در نزد والى شام بیدمر سعایت نمود به تهمت تشیع آن عالم فقیه را گرفتار کرد و بعداز یک سال زندانى در قلعه شام در 9 یا 19 جمادى الاولى سال 786 ق به فتواى دو قاضى عامّه یعنى ابن جماعة شافعى و برهان الدین مالکى آن جناب را کشتند و بدنش را بدار آویختند و بعد به تحریک آن دو قاضى ، عوام مردم بدنش را در بالاى دار سنگسار کرده سپس از دار فرود آوردند آتش زدند و خاکسترش را بر باد دادند چنانکه مرحوم ممقانى در تنقیح المقال مى فرماید:
فقتل ثم صلب ثم رُجِم ثم اُحرق .
مرحوم شهید تالیفات زیاده دارد از جمله : دروس - ذکرى - بیان - لمعه - الفیّه - نفلیّه - کتاب مزار - باقیات الصّالحات - غایة المراد و غیرها.
همسر مرحوم شهید ام على بانوئى فاضله و فقیهه و شهید او را مى ستود ن را امر مى کرد به او مراجعه کنند و فرزندان ذکورش شیخ رضى الدین ابوطالب محمد و شیخ ضیاء الدین ابوالقاسم على هر دو از فقهاى بزرگ و شیخ جمال الدین ابومنصور حسن محقق و فقیه بود از دخترانش ام الحسن فاطمه عالمه فاضله فقیهه عابده صالحه که از پدرش شهید نقل حدیث مى کرد و شهید ره ن را مى فرمود در احکام حیض و نماز و مانند آن از او فتوا اخذ کنند.
2- کشته شدن ابوالحسن على بن محمد بن الحسن تِهامىّ
در سال 416 ق که مردى عالم و فاضل و کاتب و شاعر و ادیب و شیعه بوده در ربیع الاول سال 416 ق در قاهره زندانى گردید و در جمادى الاولى روز نهم بطور مخفیانه در زندان کشته شد.
تِهامى منسوب به تِهامه (با کسر اول ) زمینى در جنوب حجاز است و به مکه معظمه نیز گفته مى شود این مرد در مرثیه پسرش قصیده رائیه را که هشتاد و چهار بیت است سروده چون اواخر ابیات داراى حرف را است لذا رائیّه گویند و بیت اول این قصیده عبارتند از:

حکمُ المنیّة فى البریّة جار

ما هذه الدنیا بدار قرار


و بیت نهم

یا کوکبا ما کان اقصر عمره

و کذا ت کواکب الاسحار


بیتِ هفدهم

فاذا نطقتُ فانت اوّل منطقى

و اذا سکتُّ فانت فى اضمارى


روز دهم :

1- کشته شدن خسرو پرویز بدست پسرش به نفرین حضرت رسول اکرم(صل اللّه علیه و آله و سلم ) 6 ق :
چون 119 سال از بعثت گذشت حضرت پیامبر نامه اى به خسروپرویز بن هرمز بن انوشیروان بن قیاد مجوسى فرستاد و نام خود را بالاى نام او نوشت و او را بدین اسلام دعوت نمود خسرو برنجید و نامه را پاره کرد چون این خبر به حضرت رسید در حق پرویز نفرین فرمود مزق کتابى مزق اللّه ملکه او نامه را پاره کرد خداوند پادشاهى او را از بین ببرد خداوند دعاى پیامبر را مستجاب نمود.
پرویز مردى بدخوى بود اکابر مخفیانه هم راءى شدند و پسرش شیرویه را بر تخت نشاندند شیرویه را وادار کردند که پدرش را محبوس نماید و راضى نمودند او را بکشد و او هم شکم پدرش را پاره کرد این قضیه در دهم یا بیستم جمادى الاولى سال 7 ق شب اتفاق افتاد خسرو مدت 37 سال پادشاهى کرده بود.
2- جنگ جمل 36 ق :
موقعى که حکومت به دست تواناى حضرت على (علیه السلام) رسید بیت المال را بین مسلمین بالسویّه قسمت مى فرمود لذا طلحه و زبیر و مروان بن حکم و جمعى از قریش کینه قلبى خود را ظاهر کردند و آغاز مخالفت نمودند عایشه دختر ابوبکر به مکه رفت که مردم را به سبب قتل عثمان بر حضرت على (علیه السلام) بشوراند معاویه از شام به زبیر در مدینه نوشت از اهل شام بیعت گرفتم من خلیفه باشم و بعد از من تو و بعد از تو طلحه و چون بصره و کوفه به شما نزدیک است به فرمان خود درآورید و به خونخواهى عثمان مردم را به سوى خود دعوت کنید تا على بر شما سبقت نگیرد پس زبیر کاغذ معاویه را خواند و به طلحه اطلاع داد به عنوان بهانه جوئى از على (علیه السلام) خواهش نمود امارت کوفه را براى خود و بصره را به طلحه دهد که آن حضرت ابا فرمود طلحه و زبیر و جمعى دیگر از منافقین از مدینه حرکت کرده به مکه آمدند و با عایشه عازم بصره شدند به جهت فتنه انگیزى و جنگ با على (علیه السلام).
حضرت بعد از اطلاع با جمعى از مدینه به جانب بصره حرکت نمود طلحه و زبیر با تعجیل تمام نزدیک بصره رسیدند عثمان بن حنیف از جانب على حاکم بصره بود مردم را به جهت مقاتله با طلحه و زبیر دعوت کرد ولى آن دو شبیخون زدند و وارد دارالاماره شدند جمعى را کشتند و عثمان بن حنیف را گرفتند و محاسن و شارب و ابروهاى او را تراشیدند و خود را رها نمودند.
امیر المؤ منین وارد کوفه شد و با جمعى از مسلمین به بصره تشریف آوردند به طلحه و زبیر هر قدر نصیحت کردند مؤ ثر نشد آخرالامر روز پنجشنبه دهم جمادى الاولى سال 36 ق (یا جمادى الاخرة ) لشکر امیر المؤ منین با ناکثین که همان لشکر طلحه و زبیر و عایشه باشد جنگ نمودند طلحه در 64 سالگى به سبب تیرى کشته شد ولى زبیر گریخت آخر عمر و بن جرموز او را کشت در تاریخ آمده که از لشکر عایشه 13 هزار نفر کشته شد و شتر عایشه را عقر نمودند حضرت على (علیه السلام) نزدیک هودج عایشه آمد و فرمود اینطور رسول خدا به تو امر فرموده که بکنى ؟ عایشه عرض کرد حالا که غلبه کردى احسان کن یا اباالحسن ولى از لشکر امیر المؤ منین 5000 نفر شهید شدند و جنگ با غلبه لشکر اسلام یعنى على (علیه السلام) خاتمه یافت .
روز یازدهم :
1- ولادت حضرت شیث
امام صادق (علیه السلام) به سلیمان بن خالد مى فرماید خداوند تعالى از حوا قابیل را به آدم داد پس از وى هابیل به دنیا آمد چون هابیل بحدّ بلوغ رسید زنى از جنّیان براى او فرستاد و به آدم وحى نمود تا او را به ازدواج قابیل درآورد آدم نیز این کار را کرد قابیل راضى و قانع شد نوبت ازدواج هابیل رسید خدا براى او حوریه اى فرستاد به آدم وحى فرمود او را به ازدواج هابیل درآورد. حواء نیز فرزند دیگرى زائید و آدم نامش شیث نهاد چون به حدّ بلوغ رسید خداوند حوریه دیگرى فرستاد و به آدم وحى فرمود او را به همسرى شیث درآورد آدم نیز به فرمان خداوند متعال عمل کرد شیث را از آن دخترى متولد شد و ناگفته نماند شیث بعد از آدم (علیه السلام) مبعوث گردید و 912 سال عمر نمود بقولى 50 صحیفه و به عقیده بعضى 29 صحیفه بر شیث نازل گردید.
2- روز شنبه یازده جمادى الاولى وقت طلوع شمس سال 597 ق فخر الشیعه
فیلسوف زمان سلطان العلماء و المحققین حجة الفرقة النّاجیه محمد بن محمد بن الحسن مشهور به خواجه نصیر الدین در طوس بدنیا آمد و اصل این بزرگوار ازوشاره یکى از بلوک جهرود ده فرسخى قم مى باشد و تاریخ زندگى معظم له در هیجدهم ذیحجه خواهد آمد.
روز سیزدهم :
1- شهادت دختر خاتم الانبیاء
و شفیعه روز جزاء سیّده نساء عالمین حضرت فاطمه زهراء بعد از 75 روز از رحلت پیغمبر (صل اللّه علیه و آله و سلم ) گذشته در هیجده سالگى سال یازدهم قمرى در مدینه طیّبه بعد از عصر نزدیک غروب .
ظلم هائى که بعد از پیغمبر اسلام (صل اللّه علیه و آله و سلم ) به دخترش ‍ فاطمه زهرا(علیه السلام) گردید سبب سقط بچه و سخت مریض شدن آن مخدّره گشت تا اینکه بسترى گردید.
بحار ج 43 ص 191
امّ ایمن و اسماء بنت عمیس را طلبید و نزد آنها به حضرت على (علیه السلام) از وفات خود خبر داد و عرض کرد: اى پسر عم چند وصیتى دارم حضرت فرمود آنچه مى خواهى وصیّت کن ، عرض کرد از روزى که با تو زندگى شروع نمودم به تو دروغ نگفتم و خیانت و مخالفت نکردم حضرت فرمود معاذاللّه تو به خداوند اعلم واتقى و اکرم و ترسان ترى ، عرض کرد بعد از من امامه دختر خواهرم را تزویج کن که محبت او به اولاد من بیشتر است ، یابن العمّ وصیت مى کنم شما را آن جماعتى که بر من ظلم کردند و حق مرا گرفتند به جنازه من حاضر نشوند و مگذار بر من نماز بخوانند، شب مرا دفن کن قبر مرا مخفى دار.
روزى امیر المؤ منین از اقامه نماز برمى گشت در راه بنى هاشم را دید پریشان حال عرض کردند یا امیر المؤ منین دختر عمّت را دریاب حضرت فورا به خانه آمد دید لحظات آخر عمر آن مظلومه است عمامه از سر و عبا از دوش ‍ افکند صدا زد یا زهراء یا بنت المصطفى ، زهرا در حال ضعف چشم گشود به صورت على (علیه السلام) نگاه کرد و تبسّمى نمود اولاد خود را خاصه حسین را سپرد و عرض کرد یا على از کنار من دور مشو و سوره یس را بخوان تا اینکه روح خسته دختر مظلومه رسول اکرم (صل اللّه علیه و آله و سلم ) از قفس غم و اندوه دنیا به عالم بقا عروج کرد و نور الهى در اثر صدمات وارده خاموش گشت شب حضرت امیر المؤ منین غسل داده و کفن نمود و شبانه با عدّه قلیلى از مقداد و عمرا و عقیل و سلمان و بُریده و عباس و ابن مسعود و ابوذر و زُبیر و خواص بنى هاشم دفن کردند و در اطراف قبر فاطمه هفت یا چهل قبر دیگر ساخت تا قبر آن مظلومه معین نشود و در مدفن آن مخدّره اختلاف است بعضى گویند بین قبر و منبر رسول خدا (صل اللّه علیه و آله و سلم ) و برخى قائلند در خانه خود مدفون است عده اى در بقیع نزد قبور ائمه مى دانند.
بحار 43: امام باقر (علیه السلام) فرمود ما رؤ یت فاطمة (علیه السلام) ضاحکة فقط قبض رسول الله (صل اللّه علیه و آله و سلم ) حتى قبضت یعنى پس از رسول خدا فاطمه زهرا هرگز خندان دیده نشد تا اینکه بدین حال از دنیا رفت .
بحار 43: روى انّها مازالت بعد ابیها مُعصبة الراءس ناحِلة الجسم منهدّة الرکن باکیة العین مُحرقة القلب یغشى علیها ساعة بعد ساعة یعنى فاطمه پس از پدر سخت پژمرده با جسمى لاغر و اندامى ضعیف و چشمى گریان و دلى سوخته و پیوسته غش مى کرد و پس از ساعتى بهوش ‍ مى آمد.
امالى صدوق ص 391:
عن اصبغ بن نباته قال قال امیر المؤ منین على بن ابیطالب عن علّة دفنه لفاطمة بنت رسول اللّه لیلا فقال (علیه السلام) انّها کانت ساخطة على قوم کرهت حضور هم جنازتها یعنى فاطمه از دست گروهى خشمناک بود و از اینکه آنان در تشییع جنازه و دفن او شرکت کنند کراهت داشت (بدین سبب او را شب به خاک سپرد).
بحار 43: پس از دفن متوجه قبر رسول خدا شد عرض کرد (خلاصه ) سلام بر تو اى رسول خدا از من و از جانب دخترت که اکنون به خدمتت رسید و در جوارت مدفون شد، یا رسول الله صبر من تمام شد اما چاره ندارم ودیعه اى که به من سپرده بودى اکنون به سویت بازگشت زهرا از دست من رفت یا رسول الله دخترت براى تو خبر مى دهد که امت اجتماع کردند و خلافت را از دست من گرفتند حق زهرا را غصب کردند احوال و اوضاع را با اصرار از فاطمه بپرس زیرا چه بسیار دردهائى داشت که اظهار نکرد ولى براى تو مى گوید.
یا رسول الله اوضاع ما چنین بود که ناچار شدیم دخترت را مخفیانه در تاریکى شب به خاک بسپاریم حقّش را گرفتند و از ارث محروم کردند این مصیبت را به شما تسلیت مى گویم درود بر تو و همسر مهربانم .
نامهاى شفیعه روز جزا
علل الشرایع ج 1 ص 178
یونس بن ظبیان قال ابوعبدالله (علیه السلام) لفاطمة (علیه السلام) تسعة اسماء عندالله عزّ و جلّ: فاطمه و الصدّیقه و المبارکه و الطاهره و اّکیه و الرّاضیَه و المرضیّه و المحدّثَه واهراء ثم قال اتدرى اى شى تفسیر فاطمه (علیه السلام) قلت اخبرنى یا سیّدى قال فُطِمت من الشرّ قال ثم قال لولا انّ امیر المؤ منین (علیه السلام) تزّوجها ما کان لها کفو الى یوم القیمة على وجه الارض آدم فمن دونه :
یونس بن ظبیان گوید حضرت صادق فرمود فاطمه در نزد خداوند داراى نه اسم بدین ترتیب مى باشد سپس فرمود آیا مى دانى معنى فاطمه چه چیز است عرض کردم اى مولاى من خبر دهید حضرت فرمود فاطمه یعنى قطع شده از شر سپس فرمود هرگاه امیرالمؤ منین با او ازدواج نمى کرد تا روز قیامت در روى زمین از آدم تا پائین تر کفوى براى او پیدا نمى شد.
بهار ج 43 ص 15
علل الشرایع ج 1 ص 191: حضرت على فرمود انّ النبى (صل اللّه علیه و آله و سلم ) سُئل ما البتول فانّا سمعناک یا رسول الله تقول انّ مریم بتول و فاطمة بتول فقال البتول التى لم ترحمرة قط اى لم تحض قال الحیض مکروه فى بنات الانبیاء از پیامبر اسلام سوال شد بتول چیست ما از تو شنیده ایم که مى گوئى مریم بتول است و فاطمه بتول است حضرت فرمود بتول زنى است که حیض نبیند حضرت فرمود حیض مکروه است به دختران انبیاء.
عوالم بحرانى ص 36: در ضمن حدیثى از امام صادق (علیه السلام) آمده که پیامبر از جبرئیل سوال مى کند چرا فاطمه را در آسمان منصوره مى گویند و در زمین فاطمه قال سمّیت فاطمة فى الارض لانّه فطمت شیعتها من النّار و فُطموا اعدائها عن حبّها و ذلک قول الله فى کتابه و یومئذ یفرح المؤ منون بنصرالله :
بنصر فاطمه یعنى در زمین فاطمه گویند زیرا دوستان و محبّین او از آتش ‍ قطع شده و دشمنانش از حبّ فاطمه قطع شده و خداوند در قرآن فرموده در آن روز مؤ منین خوشحال مى شوند از یارى فاطمه .
مناقب ابن شهر اشوب ج 2 ص 93 و بحار ج 43 ص 15:
امام صادق فرمود قال رسول الله (صل اللّه علیه و آله و سلم ) لعلىّ هل تدرى لم سمّیت فاطمة قال على لم سمیت فاطمة یا رسول الله قال لانّها فطمت هى و شیعتها من النار
پیامبر به على (علیه السلام) فرمود آیا میدانى چرا فاطمه نامیده شده على عرض کرد یا رسول الله چرا حضرت فرمود زیرا فاطمه و شیعیانش از آتش ‍ قطع شده .
ناگفته نماند نامهاى مبارکه ده گانه حضرت زهرا در احادیثى که آمده عبارتند از:
کنیه مبارکه اش : امّ ابیها - ام الائمه - امّ الحسن - امّ الحسین - ام المحسن - ام الحسنین و لقب مبارکش صدیقه کبرى مى باشد.
ولى در مناقب ج 2 ص 112 گفته :
اسماء حضرت زهرآء بنابر آنچه ابوجعفر قمّى شمرده عبارتند از: فاطمه - بتول - حصان - حرّه - سیّده - عذراء - زهراء - حوراء - مبارکه - طاهره - زکیه - راضیه - مرضیه - محدثه - مریم کبرى - صدیقه کبرى و در آسمان را نوریّه - سماویّه - حانیه گویند (حانیه یعنى زن مهربان به اولاد و شوهرش ) و غیر از اینها نزدیک به پنجاه نام در آنجا آورده ولى آنچه مطابق با احادیث است ده نام مى باشد.
این بزرگوار پنج اولاد داشت : حضرت امام حسن (علیه السلام) - حضرت امام حسین (علیه السلام) جناب زینت کبرى - جناب زینب صغرى که مکنّى به ام کلثوم است فرزندیکه فاطمه حامله بود و پیامبر نام او را محسن گذاشت در اثر صدمه منافقین بعد از رسول خدا سقط گردید.
ناگفته نماند در موقع رحلت حضرت رسول اکرم (صل اللّه علیه و آله و سلم ) فاطمه زهرا (علیه السلام) سرشک غم از دیدگان چون دانه هاى مروارید روى سینه پدر مى ریخت حضرت دید آن مظلومه بسیار در اضطراب است او را به سینه چسبانید و آهسته به گوش زهراء فرمود اول کسیکه از اهل بیت به من ملحق خواهد شد توئى ، اضطراب آن مخدّره تسکین یافت و مسرور شد و بعد از 75 یا 95 روز به والد بزرگوارش ملحق شد.
یادآورى :
علت اینکه سه روز عزا براى فاطمه زهرا(علیه السلام) اقامه مى کنند و ایام فاطمیه مى گویند اینست که روز واقعى وفات درک شود زیرا روایت داریم 75 روز بعد از وفات حضرت پیغمبر (صل اللّه علیه و آله و سلم ) وفات کرده و پیغمبر (صل اللّه علیه و آله و سلم ) در 28 صفر رحلت نموده و اگر صفر و ربیع 1 و 2 سى روز بوده و 62 روز خواهد بود پس وفات حضرت زهرا (علیه السلام) در 13 جمادى الاولى واقع مى شود و ممکن است یکى از این ماهها 29 روز بُوَد در آن وقت در 14 جمادى الاولى خواهد شد و شاید دو ماه 29 روز بوده در این صورت در 15 جمادى الاولى مى شود ولى سه ماه پشت سر هم 29 روز نخواهد بود.
تسبیحه حضرت زهرا
حضرت زهرا در خانه از آسیاب کردن و نظافت خانه و پختن غذا در زحمت بود و خسته شده به امر حضرت على (علیه السلام) براى تقاضاى کنیز به خانه رسول خدا (صل اللّه علیه و آله و سلم ) رفت چون گروهى از صحابه آنجا بودند خجالت کشید و بدون عرض حاجت به خانه برگشت پیامبر احساس نمود که فاطمه حاجتى داشته لذا فردا صبح به منزل فاطمه تشریف آوردند از فاطمه سوال کرد دیشب به چه منظور آمده بودى فاطمه خجالت کشید حضرت على (علیه السلام) جریان را به عرض پیامبر (صل اللّه علیه و آله و سلم ) رساند حضرت فرمود فاطمه جان مى خواهى عملى به شما تعلیم کنم که از خادم بهتر باشد وقتى خواستى بخوابى سى و سه مرتبه سبحان اللّه و سى و سه مرتبه الحمدللّه و سى و چهار مرتبه اللّه اکبر بگو در نامه عملت هزار حسنه نوشته مى شود اگر این ذکر را هر روز صبح بگوئى خدا کارهاى دنیا و آخرتت را اصلاح مى کند فاطمه در جواب عرض ‍ کرد از خدا و رسول خدا راضى شدم (بحار ج 10 ص 24 و 25).
کشف الغمّه ج 2 ص 30 عن ابى عبداللّه (علیه السلام) قال تسبیح فاطمة (علیه السلام) کلّ یوم فى دبر کلّ صلاة احبُّ الىّ من صلاة الف رکعة فى کلّ یوم .
امام صادق فرمود تسبیحه فاطمه در هر روز بعد از هر نماز واجبى به من محبوبتر است از هزار رکعت نماز در هر روز.
عن ابى عبدالله : قال من سبَّح تسبیح فاطمة (علیه السلام) قبل ان یُثَنى رجلیه من صلاة الفرضیة غفرالله له و یبدء بالتکبیر یعنى هر کس ‍ تسبیحه حضرت زهراء، را قبل از اینکه از نماز واجب برخیزد بگوید خداوند او را مى بخشد و از الله اکبر شروع کند.
حضرت فاطمه (علیه السلام) با رشته اى از پشم که بر آن گِرِه ها زده بود تسبیح مى گفت تا جناب حمزه شهید شد حضرت فاطمه از قبر آن بزرگوار خاک برداشت و تسبیح ساخت و با آن ذکر مى گفت ومردم نیز چنین کردند و بعد از شهادت سرور و سالار شهیدان حسین بن على (علیه السلام ) مرسوم شد که از تربت آن امام تسبیح بسازند.
زمانیکه سالار شهیدان حسین بن على و سایر شهداء را دفن کردند امام سجاد (علیه السلام) مقدارى از خاک قبر مبارک سید الشهداء برداشت و در کیسه اى قرار داد سپس از آن مهر و تسبیح ساخت و اول کسى که سجده بر تربت امام حسین نمود و تسبیح تربت بدست گرفت آن حضرت بود و در مراجعت به مدینه نیز از این تربت تبرّک مى جُست و سجده مى نمود و بعضى مریضها را معالجه مى کرد چنانکه در کتاب الارض و التربة الحسینیّه مرحوم کاشف الغطاء ص 42 نوشته و در جلد 11 بحار نیز آمده .
2- کشته شدن مصعب بن زبیر و ابراهیم بن مالک اشتر 72 ق .
عبدالملک بن مروان از شام قصد نمود عراق را تسخیر کند و مصعب بن زبیر را بقتل رساند مصعب در بصره بود به کوفه آمد و جناب ابراهیم اشتر را که والى موصل و نصیبین بود طلبید و او را روانه جنگ کرد و خود هم از پشت آنها رفت اراضى مسکن را لشکرگاه خود نمودند از آن طرف عبدالملک بابرادرش محمد و لشکر خود در مقابل لشکر ابراهیم ایستاد جنگ شروع شد ابراهیم به شمشیرى محمد را هلاک کرد چون اصحاب ابراهیم از دور او پراکنده شدند او یک تنه حمله مى نمود ولى لشکر شام از هر طرف به سوى او مى تاختند تا به قتل رسانیدند و سر او را جدا کرده به نزد عبدالملک بردند و جسد او را هم سوزاندند سپس لشکر شام باصحاب مصعب حمله نمودند مصعب تنها حمله آورد هر چند امان دادند قبول نکرد تا به شمشیر زائده بن قدامه پسر عم مختار کشته شد و سر او را نزد عبدالملک حاضر نمودند و او درکمال فرح و انبساط به سریر سلطنت تکیه کرده و سر مصعب را در مقابل خود نهاده بود ناگاه عبدالملک بن عمیر یکى از حاضرین گفت امیر من قصّه عجیبى از این دارالاماره بخاطر دارم با عبیدالله بن زیاد در این مجلس بودم سرمبارک حضرت امام حسین را براى او آوردند پس از چندى که مختار کوفه را تسخیر کرد در این مجلس نشسته بودم سر ابن زیاد را در نزد مختار دیدم پس از مختار با مصعب صاحب این سر در این مجلس بودم که سر مختار را در نزد او نهاده بودند و اینک با امیر در این مجلس مى باشم سرمصعب را در نزد او مى بینم ، عبدالملک تا این قصه را شنید لرزه بر اندامش افتاد و امر کرد قصرالاماره را خراب کردند.



روز پانزدهم :
فتح بصره بدست تواناى اسدالله حضرت امیر المؤ منین (علیه السلام) 36 ق در جنگ جمل .
روز بیستم : ولادت عالم محقق فخر الاسلام ابوطالب محمد ملقب به فخر المحققین ره پسر علامه حلى ره در سال 682 ق این بزرگوار استاد شهید اول است و نوشته اند در ده سالگى به مقام اجتهاد رسیده بود، این مرحوم تاءلیفات عدیده دارد از جمله : ایضاح الفوائد - حاشیه ارشاد - کافیه فى الکلام - مسائل حیدریه - شرح خطبه قواعد - شرح نهج المسترشدین - شرح مبادى الاصول - شرح تهذیب الاصول و غیرها که قریب به 12 کتابست این محقق بى نظیر در 15 یا 25 جمادى الآخر سال 771 در 89 سالگى وفات نمود.
روز بیست و سوم :
حضرت امیرالمؤ منین (علیه السلام) بعد از وفات حضرت زهرا بنا بوصیت آن مظلومه امامه دختر زینب خواهر حضرت زهرا را تزویج کرد در سال 11 ق و امامه بعد از شهادت حضرت امیرالمؤ منین زنده بود.
روز بیست و چهارم :
شاه عباس اول صفوى در سال 996 ق به سلطنت رسید و 42 سال حکومت نمود و در سال 1009 ق پیاده از اصفهان به مشهد رفت و در 28 روز راه را پیمود و شبها با اهل علم افطار مى کرد و تا نصف شب با آنها بحث علمى مى نمود و در 24 جمادى الاولى سال 1038 ق به مرض اسهال در مازندران وفات نمود و جنازه او را به جانب اصفهان بردند به کاشان که رسیدند ایشانرا در پهلوى امامزاده پشت مشهد دفن کردند و بعضى گویند قبرش در نجف الاشرف است .
از آثار او در مازندران شهر اشرف و فرح آباد و همچنین بندرعباس و رباطها و مساجد و مدارس و ابنیه و خیریّه ایشان زیاد است در اصفهان چهل ستون - مسجد شاه - پل خواجو، نوشته اند کمتر شاهى از سلاطین دنیا بقدر شاه عباس برعیت و مملکت خود خیر رسانیده و از پادشاهان شیعه بود.
روز بیست و ششم : ولادت حضرت عیسى .
عمران از فرزندان سلیمان بن داود و از بزرگان بنى اسرائیل بود و همسرش ‍ بنام حنّه مدتها در آرزوى فرزند بسر مى بردند از خداوند فرزند مى خواستند حنّه نذر کرد اگر پسرى زاید او را خدمتکار بیت المقدس کند تا اینکه روزى حنّه در خود احساس حمل کرد و شب و روز را پشت سر گذاشت در این خلال پیش از بدنیا آمدن مولود پدرش عمران وفات کرد و دوران حمل به پایان رسید و کودک به دنیا آمد ولى حنّه دید دختر است با اینحال تصمیم گرفت به معبد ببرد و تسلیم احبار کند و براى او نامى مناسب انتخاب کرد و او را مریم نامید یعنى زن عابده .
حنّه مریم را به معبد آورد احبار براى کفالت او نزاع مى کردند چون قرعه انداختند به نام زکریّا درآمد و کفالت مریم را بعهده گرفت و او دوران کودکى را پیش خاله اش که همسر زکریا بود گذارد چون به سن کمال رسید زکریا او را در بیت المقدس قرار داد و مریم به عبادت مشغول بود و زکریا هر وقت پیش مریم مى رفت میوه هاى گوناگون و تازه و خلاف فصل در نزد او مى دید پرسید اینها از کجاست گفت از جانب پروردگارم ، مریم مى خواست مکانى خالى از هر گونه دغدغه ها پیدا کند و به راز و نیاز پردازد به همین منظور طرف شرق بیت المقدس را که محلى آرامتر بود براى خود برگزید (یا جانب شرقى از خانه خاله اش را انتخاب کرد) پرده اى میان خود و دیگران افکند.
(ناگفته نماند که آیا این حجاب براى دورى بودن از اشتغال حواس که با پروردگار خود راز و نیاز کند بوده یا مى خواسته خودش را شستشو کند معلوم نیست و در قرآن چیزى نیامده).
ناگهان جوانى را دید که بطرف او مى آید و او جبرئیل بود که پیش مریم آمد تا روح عیسى را باو بدمد، مریم با وحشت تمام از آن جوان خواست تا از او دور شود ولى جوان گفت من فرستاده خدا هستم آمده ام پسرى پاکیزه بتو عطا کنم مریم گفت بدون شوهر چگونه ممکن است جبرئیل جواب داد پروردگارت مى گوید آن بر من آسان است از آن پس آثار حمل در شکم مریم پدید آمد بعضى از مورخین نوشته مریم سیزده ساله بود که به عیسى حامله شد و مدت حمل را یک ساعت یا سه ساعت یا 9 ساعت یا شش ماه نوشته اند و مریم از مردم دور رفت در جائى که نخله خرمائى بود بپاى آن آمد و نوزاد خود را به زمین نهاد و خداوند متعال در زیر پاى مریم نهر آبى قرار داد و فرمود درخت خرما را حرکت بده تا خرماى تازه بیافتد.
برخى از مورخین تولد عیسى را در 25 ذوالقعده نوشته .
پیروان این بزرگوار را مسیحى و نصرانى و ارمنى و عیسوى گویند از این جهت که یکى از نامهاى حضرت عیسى مسیح بود زیرا حضرت بر اندام کور مادرزاد و بر اندام مردم فلج دست مى کشید شفا مى یافتند لذا پیروانش را مسیحى گویند و از این جهت نصارى گویند که حضرت مریم و عیسى در قریه اى مسکن داشتند که نام آن قریه ناصره بود و حضرت را عیساى ناصرى مى گفتند و نصرانىّ نیز که منسوبست به ناصره (على غیر القیاس ) مى گویند و جمعش نصارى مى باشد ولى در بحار جلد 13 از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که حضرت به مفضل فرمود بخاطر این نصارى را نصرانىّ گویند که به حضرت عیسى عرض کردند نحن انصار الله ولى بعضى نوشته چون کتاب انجیل به حضرت عیسى (علیه السلام) در شهر ناصره نازل شد بنابراین امت آن حضرت را نصارى و نصرانى گویند و مولدش بیت اللحم قصبه ایست در دو فرسخى بیت المقدس در طرف جنوب آن واقع شده و در آنجا کلیساى بزرگى است و این کلیسا باتفاق نصارى تولد گاه حضرت عیسى (علیه السلام) مى باشد و چشمه ایکه آن حضرت در آنجا شست و شوى نموده هنوز بجاست و آن کلیساى عظیم مشتملست بر 40 ستون بزرگ یکپارچه از سنگ رخام و خیلى محکم ، و چون اغلب این طایفه در ارمنستان زندگى مى کردند لذا ارمنىّ نیز گویند.
روز بیست و نهم :
ولادت حضرت اسماعیل (علیه السلام):
هاجر خدمتکار ساره بود که پادشاه قبطى بساره بخشید و بخدمت ساره مشغول گردید و در خانه آنها زندگى میکرد و ساره دختر خاله ابراهیم بود آن حضرت او را تزویج نمود ولى سالها گذشت فرزنددار نشد در این وقت طبق پیشنهاد ابراهیم به ساره ، هاجر را از او خرید در بعضى از تواریخ آمده ساره خودش پیشنهاد کرد که هاجر را بتو بخشیدم شاید خداوند از وى فرزندى بتو بدهد.
ابراهیم با هاجر همبستر شد خداوند پسرى عنایت نمود او را اسماعیل نام گذارد و این جریان در سرزمین شام اتفاق افتاد، ساره از اینکه هاجر فرزندار شد ناراحت بود ابراهیم به دستور خداوند متعال هاجر و اسماعیل را به شهر مکه برد منقولست که اسماعیل دو ساله بود و آب زمزم از یمن مَقدمش از زیر پاى او نمایان شد قبیله جرهم و قطور در اثنا راه از آنجا مى گذشتند چشمه را مشاهده نموده و در همانجا اقامت جستند تا هاجر و اسماعیل از تنهائى نجات یافتند.
اسماعیل پدر عرب است و در 137 سالگى وفات کرد گویند اولین کسى بود که بعربیّت صحبت کرد ولى بعضى قائلند اولین کسیکه بلغت عربى تکلّم کرد یعرب بن قحطان بن هود پادشاهى از پادشاهان عرب بود و جدّ ملوک حمیر.
بلاذرى در آخر فتوح البلدان پیدایش خط عربى را در میان اعراب حجاز چنین مى نویسد اولین بار سه نفر از قبیله طى که در مجاورت شام بودند خط عربى را وضع نمودند و هجاء عربى را به هجاء سریانى قیاس کردند و بعد عده اى از اهل انبار این خط را از آن سه نفر آموختند و اهل حیره از اهل انبار فرا گرفت و بشر بن عبدالملک کندى در تردد خود به حیره از اهل حیره یاد گرفت همین بشر به مکه رفت و سفیان و ابوقیس او را دیدند که مى نوشت از او خواستند که نوشتن را به آنها تعلیم کند و او به آنها تعلیم کرد ولى از عبدالله بن عباس مرویست اول کسیکه وضع خط عربى و لغت عربى کرد خود حضرت اسماعیل (علیه السلام) بود.
مخفى نماند که خداوند اسحق را نیز به ساره داد در حالیکه 90 ساله و ابراهیم 120 ساله بود و ساره تعجب مى کرد که ملائکه به تولد اسحق بشارت مى دادند ملائکه گفتند اى ساره تعجب مى نمائى از امر خداوند و حال آنکه رحمت و برکات او شامل شما اهل بیت نبوت بوده و هست زیرا خداوند کثیر الخیر و کثیر الاحسان است .

اعمال این ماه:

1ـ دعایى است که در اوّل ماه جمادى الأوّل خوانده مى شود; مرحوم سیّد بن طاووس» آن را در اقبال» نقل کرده است.(1)
2ـ مطابق برخى از روایات، نیمه این ماه مصادف با ولادت امام زین العابدین(علیه السلام) است، لذا روزه گرفتن و احسان و خیرات، در آن روز مناسب است.(2) 


--------------------------------------------------------------------------------

1. اقبال، صفحه 618.
2. همان مدرک، صفحه 621.


بنام خدا
 
 
 

مناسبت های جمادی الأوّل
روز اول : شیخ کاظم بغدادى معروف به اُزرى مداح اهل بیت ادیبى کامل و شاعرى فاضل و صاحب قصیده هائیه که قریب به هزار بیت است (که صاحب جواهر اجر و ثواب اخروى آنرا بر اجر جواهر ترجیح مى داد و آرزو مى کرد کاش ثواب قصیده در نامه عمل او و ثواب جواهر در نامه عمل ازرى ثبت شود.)در سال 1211 قمرى در حدود 80 سالگى در کاظمین وفات کرد و در سرابى که معروف به قبر مرحوم سید مرتضى است دفن گردید.
روز پنجم :
ولادت عقیلة العرب زینب کبرى 5 ق که مادرش حضرت زهراء و شوهرش ‍ عبدالله بن جعفر پسر عمّ خویش بود و از او فرزندانى آورد به نامهاى محمّد و عون که در کربلا شهید شدند و بعضى نوشته اند مادر محمد خوصا نام داشت واز حضرت زینب نبود و جناب زینب سوّمین فرزند فاطمه زهراء مى باشد و ما زندگى این خاتون را در کتاب انصار الحسین نوشته ایم .

ادامه مطلب


 
بنام خدا
اعمال ماه جمادی الثانی
مناسبتهای این ماه:

۱ جمادی الثانی : سریه زید بن حارثه در منطقه قَرَده (3  ق)-  
هلاکت هارون الرّشید (۱۹۳ ق).

2 جمادی الثانی: شدّت یافتن بیماری حضرت صدّیقه سلام الله علیها.

۳ جمادی الثانی : شهادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) (11 ق).

ادامه مطلب


بنام خدا
فضیلت ماه رجب و مناسبت‌های مهم آن
ماه رجب، آغاز پرفضیلت‌ترین سه ماه سال است(رجب، شعبان و رمضان) که هر سه ماه از مقام والایی در میان دیگر ماه‌های سال‌برخوردارند. گو این که این ماه، حتی در جاهلیت نیز مورد احترام زیادی بوده ‌و آن را حرام می‌نامیدند زیرا جنگ و کارزار را نیز در این ماه ناروا و ممنوع می‌دانستند. و چون به احترام ماه رجب، تمام سلاح‌ها بر زمین گذاشته می‌شد،آن را اصم‌» نیز نام‌گذاری کرده‌اند.
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) در فضیلت این ماه چنین می‌فرماید:
الا ان‌رجب شهر الله الاصم و هو شهر عظیم و انما سمی الاصم لانه لایقارنه شهر من الشهورحرمه و فضلا عند الله تبارک و تعالی‌».
الا ان رجب و شعبان شهرای و رمضان شهر امتی‌».
الا و من صام من رجب یوما ایمانا و احتسابا استوجب رضوان الله الاکبر واطفی صومه فی ذلک الیوم غضب الله‌».
ای مردم بدانید که ماه رجب ماه اصم‌» خداوند است و همانا ماهی است‌بس عظیم‌و بزرگ و علت نام‌گذاری این ماه به اصم‌» این است که هیچ ماهی از ماه‌های سال‌از نظر فضیلت و حرمت نزد خدای تبارک و تعالی، به آن نمی‌رسد.
هان! ماه رجب و ماه شعبان دو ماه من‌اند و ماه رمضان ماه امتم.
هان! هر که یک روز از ماه رجب را با ایمان و برای رضای خدا روزه بدارد، به‌نعمت رضوان بزرگ الهی نایل آید، و روزه‌اش در آن روز خشم خداوند را فرو می‌نشاند.
و آن چه بیش‌تر بر عظمت و احترام این ماه افزوده است، مناسبت‌های آن است که درراءس آن‌ها عید بزرگ مبعث رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم (27 رجب) وعید میلاد امیرالمومنین مولای متقین علی بن ابی‌طالب علیه افضل الصلاه والسلام (13رجب) می‌باشد.

(13 رجب) روز ولادت امیرالمومنین علیه السلام:

حضرت امیرالمومنین روز13 رجب و33 سال قبل از هجرت در کعبه خانه خدا به‌دنیا آمد. او نخستین و آخرین کسی است که در کعبه زاده می‌شود.
حافظ گنجی شافعی در الکفایه خود در این باره می‌گوید:
امیرالمومنین علی بن ابی‌طالب در مکه در بیت الله الحرام، ‌13 رجب،33سال پس از عام الفیل، متولد شد. هیچ کس جز او در خانه خدا به دنیا نیامده ونخواهد آمد و همین برای تعظیم مقام والایش کافی است.
شیخ صدوق در مورد ولادت امام علی علیه السلام چنین می‌گوید:
یزید بن قعنب می‌گوید: من همراه با عباس بن عبدالمطلب و گروهی از بنی عبدالعزی‌در برابر خانه خدا نشسته بودیم.
ناگهان فاطمه بنت اسد به کنار خانه خدا آمد، در حالی که‌9 ماه از مدت حمل اوبه علی بن ابی‌طالب می‌گذشت. درد زایمان بر او عارض شد، دست‌ها را به دعا بلند کردو با خدای خود چنین مناجات نمود:
پروردگارا! من به تو و پیامبران و کتاب‌هایی که از سوی تو نازل شده است‌ایمان دارم و سخن جدم حضرت ابراهیم خلیل را گواهی می‌دهم; همان کسی که این بیت‌عتیق را ساخت، پس به حق آن کس که این خانه را بنا کرد و به حق جنینی که در شکم‌دارم، زایمان را بر من آسان فرما.» یزید بن قعنب ادامه می‌دهد:
ناگاه دیدیم پشت کعبه شکافته شد و فاطمه بنت اسد به درون خانه خدا وارد شد واز دیدگانمان پنهان ماند، سپس دیوار خانه به هم آمد! رفتیم که قفل را باز کنیم‌تا از حقیقت قضیه آگاه گردیم ولی قفل خانه خدا باز نشد که نشد. دانستیم که این‌امری است الهی.
سه روز بر این منوال گذشت، در روز چهارم مادر علی علیه‌السلام در حالی که اورا بر دست‌خود گرفته بود، از خانه خارج شد و چنین گفت:
انی فضلت علی من تقدمنی من النساء لان آسیه بنت مزاحم عبدت الله عزوجل سرافی موضع لایحب ان یعبدالله الا اضطرارا و ان مریم بنت عمران هزت النخله الیابسه‌بیدها حتی اءکلت منها رطبا جنیا و انی دخلت البیت الحرام فاکلت من ثمار الجنه واوراقها فلما اردت ان اخرج، هتف بی هاتف: یا فاطمه! سمیه علیا فهو علی‌والله العلی الاعلی یقول: انی شققت اسمه من اسمی و اءدبته بادبی و وقفته علی‌غامض علمی و هو الذی یکسر الاصنام فی بیتی و هو الذی یوذن فوق ظهر بیتی و یقدسنی‌و یمجدنی فطوبی لمن احبه و اءطاعه و ویل لمن ابغضه و عصاه‌».
همانا بر بانوانی که پیش از من بودند، برتری دارم زیرا آسیه دختر مزاحم درپنهانی و در جایی که نباید خدا را عبادت کنند، به پرستش و عبادت خدا می‌پرداخت ومریم دختر عمران، درخت‌خشک خرما را تکان داد تا از آن رطب تازه بچیند و بخورد،و اما من در خانه خدا وارد شدم (و مهمان او گشتم) و از میوه‌ها و برگ‌های بهشتی‌تناول کردم و هنگامی که خواستم از خانه بیرون آیم، هاتفی مرا ندا داد که: ای‌فاطمه! فرزندت را علی‌» نام گذار چرا که او علی و بزرگ است و خدای علی اعلی‌می‌فرماید: من نام او را از نام خود برگرفتم و او را به آداب خود ادب کردم و برپنهانی‌های علمم آگاه ساختم. او کسی است که بت‌ها را در خانه‌ام می‌شکند. او کسی‌است که بر پشت‌بام خانه‌ام اذان می‌گوید. او کسی است که مرا بسیار ستایش و تمجیدمی‌کند. پس خوشا به حال کسانی که او را دوست داشته باشند و اطاعتش کنند و وای برکسانی که او را دشمن داشته و مخالفتش نمایند.(امالی صدوق ص‌80)
نه تنها شیعیان بر این مطلب اتفاق نظر دارند، که بسیاری‌از مورخان و محدثان و علمای اهل سنت نیز بر این مطلب اذعان می‌نمایند و گواهی‌می‌دهند که علی زاده کعبه است و جز او کسی در خانه خدا متولد نشده و نخواهد شد.
این فضیلت مانند بسیاری از فضایل دیگر، مخصوص علی است و هیچ کس در آن‌ها شریک‌نمی‌باشد، چه او نور خدا و کلمه خدا و پرچم هدایت‌خدا است. او مظهر حق تعالی است‌در جهان دنیا و جامع تمام کمالات و فضایل معنوی است. او برترین و بافضیلت‌ترین‌انسان روی زمین پس از رسول خدا(ص) است.
ابن عباس گوید:
روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله با مردم سخن می‌گفت، در ضمن سخنانش‌فرمود:
ای مردم! کیست که سخنش از سخن خداو ند بهتر و درست‌تر باشد؟ ای مردم! هماناخداوند به من دستور داده است که علی را به عنوان پیشوا، امام، خلیفه و وصی خودبه شما معرفی کنم و او را برادر و وزیر خود قرار دهم.
ای مردم! علی پس از من باب هدایت و دعوت کننده مردم به سوی خداوند می‌باشد.
علی، پارساترین و برگزیده‌ترین مومنان است و من اءحسن قولا ممن دعا الی الله وعمل صالحا و قال اننی من المسلمین‌» و چه کسی سخنش ارزشمندتر است از آن کس که‌مردم را به سوی خدا فرا می‌خواند و کارهای شایسته انجام می‌دهد و می‌گوید: من ازمسلمانانم.
ای مردم! علی از من است. فرزندان علی فرزندان من هستند، و او همسر دختر عزیزم‌است.
فرمان او فرمان من و نهی او نهی من است. پس ای مردم، بر شما باد به طاعت وفرمان‌برداری از او و زنهار از نافرمانی و مخالفتش چرا که اطاعتش، اطاعت من ونافرمانیش، نافرمانی من است.
ای مردم! علی صدیق این امت و فاروق آن است . و علی محدث و سخن‌گوی این امت است.
علی هارون، یوشع، آصف و شمعون امت است. علی الگوی هدایت و کشتی نجات و طالوت‌امت و ذوالقرنین آن است.
ای مردم! علی آزمایش خداوند بر مردم است و علی حجت‌بزرگ پروردگار است.
علی آیت عظمای الهی و پیشوای هدایت و عروه الوثقی دین است.
ای مردم! علی با حق و حق با علی است و علی زبان گویای حق است.
ای مردم! علی قسیم الجنه والنار (قسمت کننده بهشت و دوزخ) است. هیچ یک ازشیعیان و پیروانش به جهنم نمی‌روند و هیچ یک از دشمنانش از جهنم رها نمی‌شوند وهمانا هیچ یک از دشمنانش به بهشت ره نمی‌یابند و هیچ یک از پیروانش از بهشت دورنمی‌شوند.
ای یاران و اصحاب من! من ناصح و خیرخواه شما هستم و هم اکنون رسالت و پیغام‌خدایم را به شما رساندم ولی چه کنم که شما ناصحان را دوست نمی‌دارید؟! این عیدسعید را به مقام شامخ حضرت ولی الله الاعظم اءرواحنا لتراب مقدمه الفداء، تهنیت‌عرض می‌کنیم و این روز فرخنده را به تمام پیروان و علاقمندان و شیعیان آن حضرت به‌ویژه ملت فداکار ایران که افتخار پیروی از وجود مقدسش را دارد، تبریک می‌گوییم وامیدواریم خداوند ما را جزء شیعیان واقعی آن حضرت قرار دهد و در روز تقسیم بهشت‌و دوزخ، ما را جزء ساکنان بهشت‌برینش به حساب آورد، هر چند لیاقت همنشینی با آن‌انوار الهیه را نداشته باشیم، زیرا بی‌گمان ما محب و علاقمند او و فرزندان معصوم‌و مطهرش هستیم و چنان که پیامبر می‌فرماید: المرء مع من اءحب‌» پس بارالها مارا با هر که دوست داریم محشور فرما.

مناسبت‌های دیگر ماه:

فهرست وار مناسبت‌های دیگر ماه بزرگ رجب را می‌شمریم:

اول رجب:

سالروز ولادت پیشوای پنجم، حضرت امام محمد باقر علیه السلام است که درنخستین روز از ماه رجب سال‌57 هجری در مدینه منوره به دنیا آمد. آن حضرت‌چهار سال از عمر مبارکش را با جد بزرگوارش امام حسین علیه السلام گذراند و35 سال با پدرش امام سجاد علیه السلام. و پس از شهادت پدر، 18 سال زندگی کرد که مدت امامت آن حضرت را تشکیل می‌دهد.
امام باقر علیه السلام در روز هفتم ذی حجه از سال 114 هجری در سن‌57 سالگی‌به شهادت رسید.

دوم رجب:

امام علی بن محمد الهادی علیهما السلام، دهمین امام و پیشوای شیعیان درروز دوم رجب یا پنجم رجب از سال 212 یا 214 هجری در روستایی به نام‌بصریا» نزدیک مدینه منوره به دنیا آمد. و طبق برخی روایات در روز سوم رجب یا25 جمادی الثانی از سال 254 هجری در سامرا به شهادت رسید.
امام هادی علیه السلام‌6 سال و 5 ماه همراه با پدر زندگی کرد و پس ازشهادت پدر33 سال زیست که مدت امامتش می‌باشد.

دهم رجب:

امام نهم، حضرت محمد بن علی الجواد علیهماالسلام در روز جمعه دهم ماه رجب ازسال 195 هجری به دنیا آمد. آن حضرت در سن 8 یا9 سالگی به امامت رسید و17 سال‌مدت امامتش به طول انجامید، یعنی عمر مبارکش از26 سال نمی‌کند. ولی‌به هر حال سن و سال برای آن بزرگواران و پیشوایان معصوم مطرح نیست، چه این که‌آن‌ها برگزیدگان خدایند و از آغاز تولد، انسان کامل هستند(و آتیناه الحکم صبیا).
امام جواد روز ششم ذی حجه یا به قولی در روز آخر ماه ذی‌قعده ازسال 220 هجری به شهادت رسید.

25 رجب:

در این روز، هفتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت‌حضرت امام‌موسی کاظم علیه السلام در سن 55 سالگی در سال‌183 در زندان سندی بن شاهک‌لعنه الله علیه و به دستور هارون الرشید عباسی لعنه الله علیه به شهادت‌رسید.
امام کاظم علیه السلام که معروف به باب الحوائج است 55 سال مدت عمر مبارکش‌می‌باشد که 25 سال آن دوران امامتش است. فرا رسیدن روز شهادت آن حضرت که روز غم و اندوه مسلمین است را تسلیت می‌گوییم‌و امیدواریم این باب الحوائج ما را در روزی که لاینفع مال و لابنون‌» است، دست‌ما را بگیرد و شفاعتمان کند، آمین رب العالمین.

27 رجب:

یکی از بزرگ‌ترین اعیاد اسلامی است. روزی است که رسول خدا به پیامبری‌مبعوث شد و وحی بر آن حضرت نازل گشت. امروز روز ولادت اسلام است و روزی است که‌مردم از ظلمات بیرون آمدند و به نور پیوستند، لذا بر امت است که امروز را درسراسر جهان جشن بگیرند و شادمانی کنند; جشنی بزرگ که سزاوار این روزبسیار بزرگ باشد.
هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم‌الکتاب والحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین‌».
حضرت امیرالمومنین علیه السلام دوران بعثت را چنین تعریف می‌کند:
پیامبر در حالی برانگیخته شد که مردم در فتنه‌ها و آشوب‌ها و سرگردانی‌های‌دوران جاهلیت گرفتار بودند، همان فتنه‌ها که طناب خانه دین را می‌گسست و ستون‌های‌ساختمان یقین را درهم می‌ریخت. در اصل دین اختلاف افتاده و مطلب بر مردم مشتبه‌شده بود، آن سان که راه رهایی از آن حیرت‌ها و سردرگمی‌ها تنگ شده و مصدر هدایت وراهنمایی از دیدگانشان مخفی مانده بود.
پس راه حق گمنام و کوری ضلالت، جهان را فراگیر شده بود. خداوند و پروردگار خودرا نافرمانی می‌کردند و شیطان دور شده از رحمت الهی را اطاعت می‌نمودند. ایمان ازمیان رفته بود و ستون‌هایش درهم ریخته و نشانه‌هایش ناشناخته مانده و راه‌هایش‌فرسوده و جاده‌هایش برطرف شده بود.
شیطان را فرمان می‌بردند و در راه‌هایش گام می‌نهادند و به آبخورهایش سر می‌زدندو شیطان پرچم‌های خود را توسط آنان برافراشته می‌کرد. در فتنه‌هایی که مردم راپایمال نموده و همگی در آن سرگردان و گرفتار آمده بودند.»(نهج البلاغه، خطبه‌2)
منبع: http://www.hawzah.net
/خ/راسخون

بنام خدا
 

 

توصیه امام جواد علیه السلام به حاکم سیستان درباره یکی از یاران

مردی از طایفه بنی حنیفه از اهالی سیستان می گوید:با امام جواد علیه السلام در اولین سال خلافت معتصم در سفر حج همراه شدم. روزی سر سفره به او عرض کردم: فدایت شوم، حاکم منطقه ما مردی است که ولایت شما اهل بیت را قبول دارد و دوستدار شماست. من بدهکارم و باید مالیات‌هایی را به دیوان او بپردازم. اگر صلاح می‌‌بینیید برای او نامه‌ای بنویسید و از او بخواهید مراعت مرا بکند.»

ادامه مطلب


بنام خدا


اعمال مشترک شب و روز ماه مبارک رمضان
قسم اول اعمالی است که در هر شب و روز این ماه به جا آورده می شود، و آنها چند امر است:
1. خواندن این دعا بعد از هر نماز فریضه: اللهُمَّ ارْزُقْنی حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرامِ، الخ. 2. خواندن این دعا نیز بعد از هر فریضه یا عَلِیُّ یا عَظیمُ، الخ. 3. آنکه بخواند بعد از هر فریضه دعایی را که شیخ کفعمی و شهید از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرد ه اند: اللهُمَّ اَدْخِلْ عَلی اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ، اللهُمَّ اَغْنِ کُلَّ فَقیرٍ. 4. در این ماه قرآن بسیار بخواند و اگر روزی یک ختم بخواند، خوب است و بعضی از ائمه علیهم السلام در این ماه چهل ختم قرآن و زیاده می کردند، و اگر هر ختمی را ثوابش را به روح مقدس یکی از چهارده معصوم علیهم السلام هدیه کند، ثوابش مضاعف گردد و در قیامت با ایشان باشد. 5. در شب و روز این ماه ذکر صلوات و استغفار و لا اله الا الله» را بسیار بگوید و نوافل شب و روز را به جا آورد. شعر نخواند و چشم و گوش و زبان خود را نیز روزه دارد از محرمات، که روزه مجرد امساک از طعام و شراب نیست.[‍1]

اعمال شب
قسم دوم اعمالی است که در شب های ماه رمضان باید به جا آورد، و آن نیز چند چیز است:
1. افطار است و مستحب است که بعد از نماز شام افطار کند، مگر آنکه ضعف بر او غلبه کرده باشد یا جمعی منتظر او باشند. 2. افطار کند بر چیز پاکیزه ای از حلال، و بهتر آن است که به خرمای حلال افطار کند تا ثواب نمازش چهارصد برابر گردد و به خرما و آب و به رطب و به لبن و به حلوا و به نبات و به آب نیم گرم، به هر کدام افطار کند نیز خوب است. 3. آنکه در وقت افطار دعاهای وارده آن را بخواند، از جمله آنکه بگوید: اللهُمَّ لَکَ صُمْتُ وَ عَلی رِزْقِکَ اَفْطَرْتُ وَ عَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ. 4. در وقت افطار سوره إِنّا أَنْزَلْناهُ» را بخواند. 5. در وقت افطار تصدق کند و افطار دهد روزه داران را، اگرچه به چند دانه خرما یا شربتی آب باشد.
و بدان که از چیزهایی که در شب های ماه رمضان باید به جا آورده شود هزار رکعت نماز است در مجموع این ماه، به این ترتیب که در دهه اول و دهه دوم در هر شبی بیست رکعت خوانده شود، هر دو رکعت به یک سلام، به این طریق که هشت رکعت آن را بعد از نماز مغرب بخواند و دوازده رکعت آن را بعد از نماز عشا، و در دهه آخر در هر شب سی رکعت بخواند، باز هشت رکعت آن را بعد از نماز مغرب و بیست و دو رکعت دیگر را بعد از نماز عشا، و مجموع این نمازها هفتصد رکعت می شود و باقی مانده را که سیصد رکعت باشد، در شب های قدر بخواند، یعنی شب نوزدهم صد رکعت و شب بیست و یکم صد رکعت و شب بیست و سیم صد رکعت؛ پس مجموع هزار رکعت شود. به ترتیب دیگر نیز نقل کرده اند و آنچه ذکر شد، موافق مشهور بود.[2]

اعمال سحر
قسم سوم در اعمال سحرهای ماه مبارک رمضان است و آن نیز چند چیز است:
1. سحور خوردن، و ترک نکند سحور را اگر چه به یک دانه خرمای زبون یا شربت آب باشد و بهترین سحورها سویق و خرماست و وارد شده که حق تعالی و ملائکه صلوات می فرستند بر آنها که استغفار می کنند در سحرها و سحور می خورند. 2. سوره إِنّا أَنْزَلْناهُ» را در وقت سحور بخواند که هرکه این سوره مبارکه را در وقت افطار کردن و سحور بخواند در مابین این دو وقت، ثواب کسی داشته باشد که در راه خدا در خون خود بغلتد. 3. دعای ابوحمزه ثمالی را در سحرها بخواند. 4. دعای اللهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ بَهائِکَ بِاَبْهاهُ را بخواند.
و بدان که علما فرموده اند که: اگر نیت روزه را بعد از سحور بکند بهتر است و از اول شب تا آخر شب نیت می توان کرد و همین که می داند و قصد دارد که فردا از برای خدا روزه می گیرد و امساک از مفطرات می کند بس است، و شایسته است که در سحرها، نماز شب را ترک نکند و تهجد به عمل آورد.[3]

اعمال مخصوص شب اول رمضان
شب اول: در آن چند عمل است:
1. چون رؤیت هلال کرد، اشاره به هلال نکند، بلکه رو به قبله کند و دست ها را به آسمان بلند کند و دعای رؤیت هلال را بخواند. 2. بخواند دعای 43 صحیفه کامله را در وقت رؤیت هلالِ هر ماه و خصوص هلال این ماه. 3. در این شب ابتدا کند به خواندن هزار رکعت نماز این ماه، به نحوی که گذشت. 4. آنکه در نماز نافله این شب و سایر شب های این ماه سوره اِنّا فَتَحْنا» بخواند. 5. دو رکعت نماز کند در این شب، در هر رکعت حمد و سوره انعام» بخواند و سؤال کند که حق تعالی از او کفایت شرور کند. 6. بخواند دعای 44 صحیفه کامله را که در وقت دخول ماه رمضان حضرت سجاد علیه السلام می خواند. [4]

اولین شب قدر
شب نوزدهم: اولِ شب های قدر است، و شب قدر همان شبی است که در تمام سال، شبی به خوبی و فضیلت آن نمی رسد و عمل در آن بهتر است از عمل کردن در هزار ماه، و در آن شب تقدیر امورات سال می شود و ملائکه و روح که اعظم ملائکه است در آن شب به اذن پروردگار به زمین نازل می شوند و به خدمت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف مشرف می شوند. آنچه برای هر کس مقدر شده است بر امام علیه السلام عرض می کنند. و از برای مخفی بودن آن شب حکمت های بسیار و فواید عبادت کردن در آن شب بی شمار است. و اعمال شب های قدر بر دو نوع است: یکی آنکه در هر سه شب باید کرد. دیگر آنکه مخصوص به هر شبی. اما اول، پس آن چند چیز است:
1. غسل است و بهتر آن است که مقارن غروب آفتاب غسل کند که نماز مغرب را با غسل بخواند. 2. دو رکعت نماز است در هر رکعت بعد از حمد، هفت مرتبه توحید و بعد از فراغ، هفتاد مرتبه اَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ». 3. قرآن مجید را بگیرد و بگشاید و بگذارد در مقابل خود و بگوید: اَللّهُمَّ اِنِّی اَسْئَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَ ما فیهِ وَ فیهِ اسْمُکَ الْأَکْبَرُ وَ اَسْمآؤُکَ الْحُسنی وَ ما یُخافُ وَ یُرْجی اَنْ تَجْعَلَنی مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ. پس هر حاجت دارد بخواهد. 4. آنکه مصحف شریف را بگیرد و بر سر گذارد و بگوید: اللّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآن ِوَ بِحَقِّ مَنْ اَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فیهِ وَ بِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا اَحَدَ اَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ. پس ده مرتبه بگوید: بِکَ یا اللهُ» و ده مرتبه بِمُحَمَّدٍ» پس هر یک از معصومین را نام برده و ده مرتبه بگوید تا به حجت بن الحسن علیه السلام برسد. آن وقت حاجت خود را از خدا بخواهد. 5. زیارت کند امام حسین علیه السلام را، و زیارت مخصوصه آن حضرت را. 6. احیا بدارد این شب ها را. 7. صد رکعت نماز کند و اگر بتواند در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه توحید بخواند و بعد از هر دو رکعت، دعای آن را که شیخ و سید نقل کرده اند، بخواند. 8. دعای جوش کبیر بخواند. 9. بخواند این دعا را که کفعمی از امام زین العابدین علیه السلام روایت کرده که در این سه شب می خوانده در حال قیام و قعود و رکوع و سجود: اَللُهُمَّ اِنِّی اَمْسَیْتُ لَکَ عَبْداً وَ آخِراً الخ.
و علامه مجلسی فرموده که: بهترین دعاها و اعمال در این شب ها طلب آمرزش و دعا برای مطالب دنیا و آخرت خود و پدر و مادر و خویشان خود و برادران مؤمن زنده و مرده ایشان است و اذکار و صلوات بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله آنچه مقدور شود.
و اما دوم: یعنی اعمال مخصوصه این شب. پس چند چیز است:
1. صد مرتبه: اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبّی وَ اَتَُوبُ اِلَیْهِ. 2. صد مرتبه: اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ. 3. بخواند دعای یا ذَا الَّذی کانَ» که در آخر فصل اول ذکر شد. 4. بخواند اَللّهُمَّ اَجْعَلْ فیما تَقْضی وَ تُقدِّرُ» الخ. و نماز امشب پنجاه رکعت است با حمد و پنجاه مرتبه اذا زلت»، و گویا مراد آن باشد که در هر رکعت یک مرتبه بخواند؛ زیرا که مشکل است که در مثل چنین شبی با این همه اعمال، دو هزار و پانصد مرتبه اذا زلت» خواندن[5]
ضربت خوردن حضرت علی علیه السلام
در صبح روز نوزدهم سنه 40، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را ضربت زدند، و مجمل واقعه آنکه در سال چهلم گروهی از خوارج در مکه جمع شدند و مذاکره نهروان» کردند و بر کشتگان نهروان بگریستند و سه نفر با هم معاهده کردند که در یک شب امیرالمؤمنین علیه السلام و عمروعاص و معاویه را بکشند. ابن ملجم کشتن علی علیه السلام را بر ذمت نهاد و وارد کوفه شد و قُطام بنت اخضر را ملاقات کرد، و آن زنی بود از خوارج که امیرالمؤمنین علیه السلام پدر و برادر او را در نهروان کشته بود و چون در نهایت حسن و جمال بود، ابن ملجم او را خواستگاری کرد. قطام گفت: مهر من سه هزار درهم است با غلام و کنیزی و کشتن علی بن ابی طالب علیه السلام . ابن ملجم گفت: چگونه علی را بکشم؟ گفت: غفلةً او را می کشی. و وردان بن مجالد را که از قبیله خودش بود، برای یاریِ ابن ملجم طلبید و ابن ملجم نیز شبیب بن بجره خارجی را هم دست کرد و در انتظار بودند تا شب نوزدهم ماه رمضان رسید. در آن شب، قطام در مسجد خیمه زده بود و مشغول اعتکاف بود. آن سه ملعون به عزیمت قتل علی علیه السلام به مسجد آمدند. قطام بافته ای چند از حریر بر سینه های ایشان بست و شمشیرهای به زهر آب داده به ایشان داد تا حمایل کردند و بیامدند به نزدیکِ آن دری که امیرالمؤمنین علیه السلام از آن در داخل مسجد می شد، نشستند و کسی از راز ایشان مطلع نبود، جز اشعث بن قیس که او نیز با ایشان متفق بود و به یاری ایشان آمده بود. همین که وقت صبح حضرت امیر علیه السلام داخل مسجد شد و صدای نازنینش بلند شد به یا اَیُّهَا النّاسُ اَلصَّلوةُ» که ابن ملجم و همراهانش شمشیرها کشیدند و بر آن حضرت حمله آوردند و گفتند: اَلْحُکْمُ لِلّهِ لا لَکَ یا عَلی!»
شمشیرِ شبیب خطا کرد و شمشیر ابن ملجم بر فرق همایون آن حضرت جا کرد و شکافت و خون جاری شد و محاسن شریفش که در عزای پیغمبر خضاب نشده بود، به خون خضاب شد، و واقع شد آنچه خدا و رسول صلی الله علیه و آله به آن خبر داده بودند و امیرالمؤمنین در انتظار آن بود و آسوده شد آن جناب از صدمات دنیا و از غَدْر و مکر معاویه و عمروعاص و از بی وفایی کوفیان غَدّرا.[6]
شب بیستم: نمازش هشت رکعت است به هر سوره ای که میسر شود. و در روز بیستم سنه 8 فتح مکه واقع شد و رسول خدا صلی الله علیه و آله به مسجد الحرام آمد و با محجن (عصا) خود استلام فرمود و آهنگ تخریب اصنام و اوثان فرمود و این هنگام سیصد و شصت بت در اطراف خانه کعبه نصب بود.[7]

دومین شب قدر
شب بیست و یکم: فضیلتش زیادتر است از شب نوزدهم و باید اعمال آن شب را از غسل و احیا و زیارت امام حسین علیه السلام و نماز هفت قل هو الله» و قرآن سر گرفتن و صد رکعت نماز و دعای جوشن و غیرها در این شب به عمل آورد. و نماز امشب هشت رکعت است به حمد و هر سوره ای که میسر است و از این شب شروع می شود به دعاهای شب های دهه آخر و آن بر دو قسم است:
یکی آنکه در هر شب مکرر می شود، مانند دعایی که مُرازم از حضرت امام صادق علیه السلام نقل کرده: اللّهُمَّ اِنَّکَ قُلْتَ فی کِتابِکَ الْمُنْزَلِ، الخ. و این دعا که ابن ابی عمیر از آن جناب نقل کرده: اَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِکَ الْکَریمِ أنْ یَنْقَضِیَ عَنّی شَهْرُ رَمَضانَ اَوْ یَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَیْلَتی هذِهِ وَ لَکَ قِبَلی ذَنْبٌ اَوْ تَبِعَةٌ تُعَذِّبُنی عَلَیْهِ یَوْمَ اَلْقاکَ.
دوم: دعاهای مخصوصه هر شب است و آن نیز دو قسم است: یکی آن است که مشایخ نقل کرده اند که دعای امشب اولش این است: یا مُولِجَ اللَّیْلِ فِی النَّهارِ» و این دعا مشهور و در زاد المعاد نیز هست، و دیگر دعایی است که سید ابن باقی روایت کرده و او در مصباح کفعمی است، هرکه خواهد به آنجا رجوع کند. و بدان که در هر شب از این دهه، غسل وارد است و در این دهه، اعتکاف سنت است و بهترین اوقات اعتکاف است و در روایت دعائم است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمودند که: اعتکاف در دهه آخر ماه رمضان مقابل دو حج و دو عمره است. و بدان که در این شب حضرت رسول صلی الله علیه و آله به معراج رفت و حضرت عیسی علیه السلام در این شب به آسمان بالا برده شد. در این شب حضرت موسی علیه السلام و حضرت یوشع بن نون وصیِّ آن جناب از دنیا رحلت فرمودند. در این شب واقع شد شهادت مولای ما امیرالمؤمنین علیه السلام .
شیخ مفید فرموده که: در این شب تجدید می شود احزان آل محمد صلی الله علیه و آله و در این شب غسل کند و صد رکعت نماز به جا آورد و صلوات بسیار بفرستد و سعی و کوشش کند در نفرین بر ظالمان آل محمد صلی الله علیه و آله و لعن بر قاتل امیرالمؤمنین علیه السلام . [8]
و چون روز بیست و یکم قتل امیرالمؤمنین علیه السلام است، مناسب است زیارت آن جناب، و کلمات حضرت خضر علیه السلام در این روز که به منزله زیارت آن حضرت است. شب بیست و دوم: نمازش هشت رکعت است به حمد و هر سوره که خواهد و غسل و دعاهای این شب را به عمل آورد. [9]

سومین شب قدر
شب بیست و سوم: از دو شبِ قدر سابق افضل است و از احادیث بسیار مستفاد می شود که شب قدر همین شب است و در این شب جمیع امور بر وفق حکمت مقدر می گردد. و از برای این شب، غیر از اعمالی که با دو شب سابق مشترک است، چند عمل دیگر است:
1. خواندن سوره عنکبوت و روم که حضرت صادق علیه السلام قسم یاد فرمود که خواننده این دو سوره در این شب از اهل بهشت است. 2. خواندن سوره حم دخان». 3. خواندن انا انزلناه» هزار مرتبه. 4. آنکه تکرار کند در این شب، بلکه در تمام اوقات، این دعا را که برای وجود مبارک امام عصر عج الله تعالی فرجه الشریف وارد شده: اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواُتکَ عَلَیْهِ وَ عَلی ابائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قآئِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتُّعَهُ فیها طَویلاً. 5. آنکه غیر از غسل اول شب، غسلی نیز در آخر شب کند.
و بدان که از برای غسل و احیای این شب و زیارت امام حسین علیه السلام و صد رکعت نماز فضیلت بسیار و تأکید شده و روایت است که حضرت صادق علیه السلام » سخت مریض شده بود، چون شب بیست و سیم ماه مبارک رسید، موالیِ خود را امر فرمود که حرکتش دادند به مسجد و آن شب را در مسجد بود تا به صبح. و نماز امشب هشت رکعت است به حمد و هر سوره که میسر شود. علامه مجلسی فرموده که: هر مقدار قرآن که ممکن باشد در این شب بخوانند و دعاهای صحیفه کامله را بخوانند، خصوصاً دعای مکارم الاخلاق و دعای توبه، و روزهای این شب ها را نیز باید حرمت داشت و به عبادت و تلاوت و دعا به سر آورد. زیرا که در احادیث معتبره وارد شده است که روز قدر در فضیلت مثل شب قدر است، انتهی.
و بدان که سید در اقبال فرموده که: در این شب مضایقه نکند انسان از دعا کردن برای برادران، و فرموده که: من بعد از تصنیف کتاب اقبال در یکی از شب های جلیله ماه رمضان در وقت سحر مشغول به دعا بودم برای کسانی که واجب بود یا نیکو بود مقدم داشتنِ ایشان را به دعا. پس در خاطرم گذشت که سزاوار است منکرین اقدس الهی و مستخفین به حرمت حضرت باری جلّ شأنه مقدم داشته شوند در دعا، و دعا شود در حق ایشان به هدایت از ضلالت به جهت آنکه مفاسدِ آثار کفر و ضلالت ایشان بیشتر و ضرر ایشان اعظم است. پس الحال که ممکن نیست مرا دفع ایشان به جهاد و منع ایشان از الحاد و فساد، پس دعا کنم در حق ایشان به هدایت. پس در آن وقتِ سحر دعا کردم در حق هر ضال و گمراهی به آنکه هدایت یابند از راه باطل و به راه حق در آیند. پس تأیید فرمود این مطلب را که دعای در حق گمراهان باشد به شفاعتِ حضرت ابراهیم علیه السلام در حق قوم لوط و دعای حضرت رسول صلی الله علیه و آله در حق کفّار قوم خود: اللّهُمَّ اغْفِرْ لِقَوْمی فَاِنَّهُمْ لا یَعْلَمُونَ، با آنکه اذیت آن حضرت می کردند و آنکه حضرت عیسی علیه السلام فرموده که: بوده باشد مثل خورشید که می تابد بر بِرّ و فاجر.و گذشت که در روایات وارد شده است که روز قدر در فضیلت مثل شب قدر است، پس قدر این روز را نیز بدان. [10]

پی نوشت ها :

1. همان، صص 11 و 12.
2. همان، صص 12 و 13.
3همان، صص 14 و 15.
4. همان، صص 17 ـ 20.
5. فیض العلام، صص 40 ـ 42.
6. همان، صص 42 و 43.
7. همان، ص 44.
8. همان، صص 46 و 47.
9. همان، ص 48.
10. فیض العلام، صص 48 ـ 51.
منبع: ،مرکز پژوهش های صدا وسیما ،گنجینه ، شماره (85)، قم: 1389
http://www.rasekhoon.netالمبارک

 

 


بنام خدا
 

فضیلت و اعمال مشترکه ماه شعبان

فضیلت ماه شعبان

شعبان ماه بسیار شریفى است و به حضرت سید انبیاء صَلَّى اللهِ عَلِیهِ وَ آله منسوب است و آن حضرت این ماه را روزه مى‌گرفت و به ماه رمضان وصل مى‌کرد و مى‌فرمود شعبان، ماه من است هر که یک روز از ماه مرا روزه بگیرد بهشت برای او واجب می‌شود و از حضرت صادق علیه السلام روایت شده است که چون ماه شعبان فرا می‌رسید امام زین العابدین علیه السلام اصحاب خود را جمع مى‌نمود و مى‌فرمود اى اصحاب من مى‌دانید این چه ماهى است؟

ادامه مطلب


بنام خدا

بحش زن، خانواده و سبک زندگی KHAMENEI.IR (ریحانه) با همکاری انتشارات انقلاب اسلامی اقدام به برگزاری مسابقه‌ی کتابخوانی با محوریت کتاب مطلع عشق» می‌نماید.
این کتاب گزیده‌ای از رهنمودهای رهبر انقلاب اسلامی به زوج‌های جوان است؛ اما به آن معنا نیست که این کتاب تنها مورد استفاده‌ی تازه‌عروس و دامادها قرار خواهد گرفت؛ بلکه همه‌ی خانواده‌های ایرانی و حتی نوجوانانی که در آینده میخواهند تشکیل خانواده دهند، می‌توانند از این کتاب بهره ببرند.

فرصت مطالعه:
پانزدهم فروردین تا هجدهم اردیبهشت ماه

زمان و محل برگزاری مسابقه:
نوزدهم اردیبهشت ماه به صورت آنلاین در سایت hamdamamketab.ir از ساعت ۸ صبح تا ۲۴ شب

نحوه برگزاری مسابقه:
مسابقه شامل ۲۵ سوال ۴ گزینه‌ای و بصورت آنلاین می‌باشد.

زمان اعلام نتایج و اهداء جوایز:
بیستم اردیبهشت‌ماه همزمان با میلاد امام حسن مجتبی (علیه‌السلام)

نحوه اهداء جوایز:
به چهار نفر از افرادی که ۱۰۰ درصد پاسخ صحیح داده‌ باشند، به وسیله قرعه‌کشی کارت هدیه ۵۰۰ هزارتومانی اهداء می‌شود.
افرادی که بین ۸۰ تا ۹۶ درصد پاسخ صحیح داده باشند، ۱۰ عدد جایزه ۲۰۰ هزارتومانی از طریق قرعه‌کشی دریافت می‌کنند.

دریافت نسخه الکترونیک کتاب مطلع عشق» از اینجا.


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها